مروری بر یک واقعه تاریخی: تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم

 

روزهایی که می گذرد سالگرد تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم است.

به گزارش ندای سبز آزادی، این نوشتار کوتاه مروریست بر این واقعه تاریخی که مهم‌ترین دلیل وقوع آن به باور نمایندگان متحصن و مستعفی ضایع شدن حقوق یک ملت است.

در بی‌نظيرترين اتفاق پارلمانی ايران و در حالي‌که احمد جنتی رئيس شورای نگهبان قانون اساسی بارها نسبت به تاييد صلاحيت فعالين دوم خردادی برای شرکت در انتخابات مجلس ششم موسوم به مجلس اصلاحات استغفار طلبيده بود، اين همان نمايندگان پيشروی اصلا‌ح‌طلب بودند که پس از رد صلاحيت های گسترده در آستانه انتخابات هفتمين مجلس نظام اسلامی که با جشن های سالگرد پيرورزی نظام هم همراه می شد، بيست و يکمين روز دی ماه ۸۲ را انتخاب کردند تا در خانه ملت به تحصن نشينند و کليد ماجرايی را روشن کنند که ۲۶ روز پر حادثه را رقم می‌زد و نقطه عطف آن هم استعفای ۱۲۵ نماينده در ساعت ۹:۳۰ روز دوازدهم بهمن ماه بود.


در انتظار روزهای سخت

 

داستان اعتراضات گسترده به رد صلاحيت های بی نظير کانديداهای نمايندگی مجلس هفتم پيش از آنکه در روز يکشنبه ۲۱ دی ماه توسط محمدرضا

خاتمی نايب رئيس مجلس و سخنگوی متحصنين اعلام شود، در اعلام مواضعی که فعالين دوم خردادی مطرح می کردند هشدار داده شده بود. در اوايل آذرماه همان سال بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و نايب رئيس مجلس اصلاحات آماج حملات نوشتاری و کلامی منسوبان به ستاد ضد اصلاحات قرار گرفت. در عين حال سعيد حجاريان نیز در پنجمين سالروز تاسيس حزب مشارکت به ميان هم حزبی های خود رفت تا به آنها يادآوری کند که بايد در انتظار "روزهای سخت تری" باشند.


کاری نکنيد که توپخانه مجلس هم آتش کند


پيش بينی آنچه که تقريباً يک ماه و نيم بعد به تحصن و استعفای نمايندگان منجر شد پيش از اين حتی توسط مهدی کروبی رئيس وقت مجلس و دبيرکل وقت مجمع روحانيون مبارز هم هشدار داده شده بود. يک روز بعد از آنکه بهزاد نبوی در مجلس اصلاحات، رئيس جمهوری محمد خاتمی را مورد خطاب قرار داد و از او خواست که با "افشای اطلاعات موثق خود درمورد گردانندگان برخی سايت های اينترنتی و موقعيت آنها در نهادهای حکومتی"، پرده نهان "ستاد فرماندهی ضد اصلاحات" را آشکار سازد، اين مهدی کروبی بود که هشدار می داد: "کاری نکنيد که توپخانه مجلس هم آتش کند."


نطفه تمام اتفاقاتی که به تحصن، استعفا و در نهايت عدم حضور جمع وسيعی از فعالان عضو جبهه دوم خرداد در هفتمين انتخابات مجلس شورای اسلامی منجر گرديد نيز بعد از همين اعلام اوليه بررسی ردصلاحيت ها از سوی هيات های نظارت منسوب به شورای نگهبان بسته شد. جايی که دو فراکسيون ارتدوکس تر نسبت به مبانی اصلاحات در مجلس ششم يعنی "مشارکت" و "مجاهدين" نشستی را تشکيل دادند و از درون آن، تصميم برای تحصن نمايندگان ملت در خانه ملت و برای اعتراض به نقض حقوق اساسی ملت بيرون آمد. از اين رو اگرچه آبستراکسيون نمايندگان اکثريت مجلس ششم در صبح روز يکشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۸۲ ابتدا از سوی رئيس مجلس مهدی کروبی به عنوان "تنفس يک ساعته" ناميده شد اما زمانی که شمس الدين وهابی عضو فراکسيون اکثريت مجلس بيانيه شماره ۱ متحصنين را قرائت کرد و طی آن ضمن يادآوری فرازی از وصيتنامه امام که طی آن از فرزندان خود خواسته بود که "نگذارند انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد"، خبر از تحصن نامحدود در خانه ملت داد معلوم شد که داستان بسيار فراتر از تنفس يک ساعته ای است که رئيس مجلس گفته است. اين هم در حالی بود که رئيس جمهوری محمدخاتمی می گفت: "من نمی فهمم شورای نگهبان چه می گويد" و مهدی کروبی هم با انتقاد از شورای نگهبان، اعضای آن را خطاب قرار می داد تا اعلام کند: "زمان آنکه شورای نگهبان می گفت که هم رد صلاحيت می کنيم و هم جواب نمی دهيم ديگر سپری شده است."

 

حداد عادل: اصلاح طلبان چندشبی را به جای خانه خود در خانه ملت خوابيدند


مصباح يزدی: چرت زدن بعضی ها باعث ورود مشتی شيطان به مجلس ششم شد


در روزهايی که مجلس اصلاحات در اعتراض به ردصلاحيت های گسترده در روزه سياسی هم به سر می برد تمام تلاش هايی که برای حل مشکل ردصلاحيت ها از سوی دو ارگان انتخابی حکومت انجام می گرفت توسط نهاد انتصابی شورای نگهبان با بن بست مواجه می گرديد. این در حالی بود که مجلس اصلاحات در تمام روزهای تحصن نسبت به امور روزمره مجلس بی تفاوتی نمی کرد و درحالی که نمايندگان اصلاح طلب عصر مجلس را به ميزبانی آنها که برای ابراز همراهی با نمايندگان ملت به خانه ملت آمده بودند می گذراندند و در جلسات کميته های تحصن حضور پيدا می کردند بسياری از آنها هم صبح و بعدازظهر در جلسات کميسيون تلفيق بودجه کشور حاضر می شدند و البته هم بسيار پوست کلفت تر از همکاران محافظه کار خود بودند که به قول رئيس فراکسيون اقليت و رئيس بعدی مجلس در وصف بيهودگی تحصن اصلاح طلبان اعتقاد داشتند که هيچ اتفاق خاصی رخ نداده و اصلاح طلبان چندشبی را به جای خانه خود در خانه ملت خوابيدند." البته آقای حداد عادل نگفت که چند شب را حاضر بود خود به جای خانه خويش در خانه ملت تا صبح سپری کند. به اين اظهارنظر هم البته افزوده می شود سخنان مصباح يزدی که اعتقاد داشت "چرت زدن بعضی ها باعث ورود مشتی شيطان به مجلس ششم شد و با نفوذ چند نفر در مجلس و فريب عده ای ديگر، حادثه شومی در خانه ملت رخ داد که مايه ننگ جمهوری اسلامی شد." اين هم البته غير از نوشته های حسين شريعتمداری در روزنامه کيهان بود که خطاب به رئيس جمهوری محمد خاتمی می گفت: "جناب آقای رئيس جمهور در مقابل چشمان حيرت زده و نگاه ناباورانه مردم، خطاب به استانداران فرمودند که اگر قرار بر رفتن باشد همه با هم می رويم." مدير مسئول کيهان البته در ادامه هم افزود: :البته (آقای رئيس جمهور) نفرمودند کجا." هرچند که حسين شريعتمداری خودش هم نگفت چشمان حيرت زده مردم و نگاه ناباورانه آنها را کجا ديده است که برای تخطئه رئيس جمهور از آن خبر می دهد.


استعفا در دوازدهم بهمن ماه


با تمام اينها اما مجلس و نمايندگان اصلاح طلب آن در تحصن و استعفا به اندازه ای جدی بودند که بی اعتنا به صحبت هايی از قبيل آنچه نشريه يالثارات وابسته به انصار حزب الله "شورای نگهبان را واقع در تنگه احد می دانست" و می گفت که اين شورا "همگام با مالک اشتر تا يک قدمی انهدام راس فتنه پيش رفته است،" در دوازدهمين روز بهمن ماه و همزمان با آغاز دهه فجر و درست در ساعت 9:30 که يادآور حضور امام خمينی در خاک ميهن بود پوشه های زردرنگ استعفا را بالا بگيرند و در روزی که عزت الله ضرغامی معاون پارلمانی و رئيس آينده صداوسيما هم حاضر بود به علی مزروعی و محسن ميردامادی وکالت دهند تا اعلام نمايند:

حال که مستی زدگان قدرت و مدهوشان استبداد را يارای درک آن انذارها و هشدارها و اين خروش ها و اعتراض ها و اهميت و حساسيت شرايط کنونی جامعه و کشور نيست و اقتدارگرايان عزم خود را جزم کرده اند تا با حذف جمهوريت نظام و در نتيجه اسلاميت آن و تشکيل مجلس فرمايشی و فرمانبردار سراشيب سقوط را تا فرجام شوم آن و سوختن در آتشی که خود هيزم آنند طی کنند، ما را چاره ای جز عدم حضور و عدم همراهی در اين مسير و گريزی جز استعفا از عنوانی نيست که از اين پس در آن خيری برای ملت و فخری برای خود نمی يابيم.


بليت نمايش انتخابات غيرقانونی را نمی فروشيم

 

روزهای بعد از استعفای نمايندگان تا پنجشنبه شانزدهم بهمن ماه که نمايندگان ملت با انتشار هيجدهمين بيانيه خود پايان تحصن خود را اعلام کردند و عنوان نمودند که "مردم بر همه اسرار آگاهند و نمايندگان متحصن در انتخابات اول اسفند شرکت نخواهند کرد" نيز در مخالفت نمايندگان با شورای نگهبان قانون اساسی و تلاش های ناکام روسای جمهوری و مجلس برای قانع کردن اين شورا جهت برگزاری انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی سپری شد. هرچند که نواب رياست مجلس، بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی طی نامه ای به شورای نگهبان از اعضای آن خواستند دلايل خود را برای رد صلاحيت آنها به صورت روشن و آشکار به مردم اعلام کنند و در ترس از بی آبرو شدن اين دو قرار نگيرند؛ تقاضايی که البته عملی هم نشد تا محمدرضا خاتمی دبيرکل جبهه مشارکت، از "کودتای محو جمهوريت نظام" خبر دهد و بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی هم ضمن اعلام اين نکته که "متحصنين بليت نمايش انتخابات غيرقانونی و غيرعادلانه را به مردم نمی فروشند" از قضاوت تاريخ و مردم آگاه برای مشخص کردن آنکه چه کسانی "گردن کلفت" هستند خبر دهد و بگويد اين قضاوت همان همان قضاوتی است که مشخص کرد "لياخوف ها و رضا خان گردن کلفت بودند يا مدرس ها و مصدق ها."
امروز ۶ سال از آن روزها گذشته است. روزهایی که جمهوریت نظام آشکارا در مسلخ نظارت استصوابی شورای نگهبان قرار گرفت. اگرچه تمام آن اتفاقات منجر به حذف فیزیکی گسترده اصلاح طلبان از حیات اجتماعی خودشان در نظامی که برای استقرار آن بسیار تلاش کرده بودند، نشد، اما هشدار آن روز اصلاح طلبان مبنی بر آغاز تلاش ها برای حاکمیت کودتا به از ۶ سال توسط ارتباط ارگانیک نیروهای نظامی و سیاستمدارانی که دل در گرو قدرت دائمی دارند محقق شد. انتخابات ریاست جمهوری دهم تکمیل پروژه ای بود که با انتخابات مجلس هفتم آغاز می‌شد. پروژه‌ای که البته هرچند آغاز خوش یمنی رو برای مبدعان خود به همراه داشت، پایان غم انگیزی را به آنان هشدار می دهد. اعتراضات 7 ماهه جنبش سبز اثبات این مدعاست.

 

منبع: نوروز

0 comments:

ارسال یک نظر