کلمه:اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران و اعضای شورای مرکزی سازمان معلمان ایران با خانواده شهید " سید علی حبیبی موسوی خامنه " دیدار و گفت و گو کردند .
به گزارش کلمه در ابتدای این جلسه علی رضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران گفت :" این نوع نشست ها را جزء حسنات جامعه می دانیم که همدلان دور هم جمع می شوند و این سکینه ای است برای دل ها .
وی ادامه داد:پس از حوادث تلخ ۲۲ خرداد یکی از کارهای ما این بوده است که با خانواده های شهدا و کسانی که سختی دیده بودند ملاقات کرده و با آن ها ابراز همدردی و همراهی می کردیم که متاسفانه این نشست های خیلی ساده و با اهداف انسانی را مورد آزار و اذیت قرار داده و حتی برخی از ما را بازداشت هم کردند ! با این حال تصمیم گرفتیم که خدمت خانواده بزرگ و محترم موسوی برسیم .
وی افزود:دوستان همه معلم و از دو تشکل " کانون صنفی معلمان ایران " و " سازمان معلمان ایران " هستند و از حقوق معلمان جامعه دفاع می کنند .
در این نشست ، پدر شهید موسوی از حضور همه تشکر و قدر دانی کرد .همچنین برادر شهید گفت : " پدر و مادر من در تمام صحنه های انقلاب شرکت داشتند و از روی خلوص نیت و احساس تکلیف در آن حضور پیدا می کردند . حتی موقعی که ما در تظاهرات به صورت خانوادگی شرکت می کردیم پدرمان مشخصات ما را روی قمستی از بدنمان می نوشت تا در صورت بروز حادثه ای بتوانند ما را شناسایی کنند !الان هم راضی به رضای خدا هستیم …
وی ادامه داد:پدر و مادر من دعا می کنند که این خون ها مفید و مثمر ثمر باشد برای این مردم و این انقلاب و بر اساس چیزهایی که از سید الشهدا آموخته ایم می دانیم که این خون ها پایمال نخواهند شد " .
ایشان در نقل ماجرای شهادت برادرشان چنین گفتند :" روز عاشورا در خیابان آزادی تقاطع شادمان که البته خانه شهید موسوی در همان خیابان است ایشان ( آقای موسوی ) در راه پیمایی بودند که به گفته شاهدان یک پاترول مشکی که از قبل او را شناسایی کرده بودند با تیر مستقیم راننده پاترول علی را به شهادت می رسانند .وقتی که برادرم تیر می خورد یک مداوای اولیه توسط خانمی صورت می گیرد و برادر خانم ایشان که همراه او بودند سعی می کنند که را به بیمارستان برسانند . هر طرف که حرکت می کنند بسته بود و سرانجام او را از طریق اتوبان یادگار به بیمارستان ابن سینا می رسانند و البته موثر نمی افتد …
پدر شهید موسوی نیز گفت :" من و پسرم در انتخابات برای آقای میر حسین فعالیت می کردیم .البته پسرم را چند بار تهدید کرده بودند …
0 comments:
ارسال یک نظر