تقدیرجوانان اصلاح طلب از زیدآبادی، محمودیان، باستانی و احمدی امویی

جمعی از جوانان اصلاح طلب به همراه خانواده‌های برخی زندانیان سیاسی هفته گذشته با حضور در خانه تعدادی از روزنامه‌نگاران زندانی، روز خبرنگار را به پاسداران حرمت قلم تبریک گفتند.

 به گزارش کلمه، این برنامه که با دیدار از خانواده احمد زیدآبادی شرف اهل قلم آغاز شد، اتفاقا همزمان شد با مرخصی ۴۸ ساعته زیدآبادی از زندان، و بدین ترتیب جوانان موفق شدند تا با خود این روزنامه‌نگار زندانی هم دیدار داشته باشند و از او به خاطر تعهدش به قلم و شرافتش و ایستادگی اش تقدیر و تشکر کنند.
  
لوح تقدیر از احمد زیدآبادی

دیدار کنندگان با زید آبادی، به رسم یادبود، لوحی را نیز به وی تقدیم کردند که متن آن به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

"هر کس به من کلمه ای آموخت مرا بنده ی خود ساخته است"، و به راستی که ما از احمد زید آبادی نه یک کلمه که زندگی را آموختیم. او شرافت را و آزادگی را به ما آموخت و ما را یک عمر بنده خود ساخت.

اینک ۷۸۰ روز از بازداشت شرف اهل قلم می گذرد و ما در آستانه روز خبرنگار، باید از او در اینجا تقدیر می کردیم در خانه خودش، در روزنامه ها و در میان روزنامه نگارانی که از او آزادگی و شرافت و نجابت را آموختند.

اما استاد سبز و استوار ما روزهای خود را در زندان سپری می کند، زندان ظلم و جور که انتقاد یک روزنامه نگار دلسوز میهن را تاب نیاود و او را اسیر جهل و تاریکی خود کرد، هرچند که زید آبادی به زندان نیز نور می بخشد و آنجا را از شرافت خود سبز می کند.

پس بر ماست که مقام این مرد بزرگ را در روزی که به او و به همه ی ما تعلق دارد پاس بداریم و در خانه او به همسر صبور و مقاومش خانم مهدیه محمدی گرگانی بگوییم "بانو"! قسم به قلم که تا آخر این راه و تا روز آزادی بزرگ مرد اهل قلم در کنار شما ایستاده ایم و نمی گذاریم آنان شکستن قلم ها را جشن بگیرند که خداوند نیز به قلم سوگند خورده، قلمی که شرافتش را از زید آبادی ها می گیرد.

شرف اهل قلم، روزت مبارک


 تقدیر از مهدی محمودیان

بر اساس این گزارش، جوانان اصلاح طلب و تعدادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی، همچنین دیدار دیگری نیز با خانواده مهدی محمودیان روزنامه‌نگار جوان و شجاع جنبش سبز انجام دادند. در این دیدار نیز جوانان خطاب به پدر و مادر مهدی محمودیان گفتند تا به فرزند صبور و مقاومشان بگویند که همکاران و همراهان او در روزنامه‌ها و جنبش سبز همیشه به یاد این روزنامه‌نگار شجاع هستند و اجازه نمی‌دهند جنایتی که او از افشاکنندگان آن بوده، به فراموشی سپرده شود و یا قربانی مصلحت‌اندیشی‌ها شود. آنان همچنین از خانواده محمودیان خواستند تا پیام تبریک روز خبرنگار همکاران مهدی را به او برسانند.

در این دیدار نیز لوحی به رسم یادبود به خانواده مهدی محمودیان تقدیم شد که متن آن به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

مهدی محمودیان! خبرنگار آزاده ای که جرمش این است که اسرار هویدا می کرد. او در حالی رهسپار زندان شد که می باید به جای او جانیان جنایت سیاه کهریزک به زندان می‌رفتند.

مهدی محمودیان! خبرنگار شرافتنمندی است که نتوانست چشم به روی سیاه ترین روزهای سرزمینش ببندد و عافیت را جایگزین حقیقت کند. او نه تنها افشا کننده جنایت کهریزک است که در روزهای زندان نیز چشم به روی حقیقت نبست و رسالت روزنامه‌نگاری خویش راحتی در پشت میله‌های زندان ادامه داد و از رنج و ظلمی که به زندانیان می‌رود پرده برداشت.

به راستی که خداوند به قلم او سوگند خورده است که از شریف‌ترین و پاک‌ترین مردمان این سرزمین است. برادر! زندان جای تو نیست، زندان جای هیچ‌کدام از فرزندان پاک این سرزمین نیست. اما می‌بینید که آنان که ظلم کرده‌اند و جنایت، این روزها آزادانه می‌چرخند و شما که ادامه‌دهنده رسالت انبیا هستید باید روزگار را در زندان سپری کنید.

مهدی محمودیان عزیز! قسم به قلم و قسم به پاکی و شرافت تو که لحظه ای تو را درادامه این راه تنها نخواهیم گذاشت و اجازه نخواهیم داد تا سیاهی و شب بیش از این بر این سرزمین حکمرانی کند. طلوع صبح آزادی نزدیک است، طلوع صبحی که در آن ما درکنار هم کبوتر آزادی را به پرواز در خواهیم آورد.

روزت مبارک
  

تقدیر از بهمن احمدی امویی 

در ادامه این دیدارها، جوانان سبز ایران همراه با خانواده زندانیان سیاسی و جمعی از روزنامه نگاران در منزل ژیلا بنی یعقوب و نیز مهسا امر آبادی حضور پیدا کردند تا ضمن تبریک روز خبرنگار به این دو روزنامه نگار شجاع و آزاده، به همسران دربند آنان نیز روز خبرنگار را تبریک بگویند.

آنان در این دیدار خطاب به خانواده این دو زندانی روزنامه‌نگار تاکید کردند که جای همسران آزاداندیش آنان در تحریریه روزنامه ها خالی است و همکاران آنان اجازه نمی‌دهند تا حرمت قلمی که آنان تا این حد پاس می‌داشتند، شکسته شود، و راه آنان را ادامه خواهند داد.

در این دیدار مسعود باستانی، نماینده روزنامه‌نگاران جوان این سرزمین خوانده شد که حاضر نشد حقیقت را قربانی مصلحت کند؛ و بهمن احمدی امویی نیز روزنامه‌نگاری خطاب شد که قلمش تباهی را نمودار می‌کند.

متن لوح تقدیر این دو روزنامه‌نگار سرافراز به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

به راستی که بهمن احمدی امویی نمونه روزنامه‌نگاری است که قلم را به نان نفروخت و رسالت قلم را پاس داشت. او به زندان رفت چرا که حاضر نشد قلم را که خداوند به آن سوگند خورده است به خدمت زر و زور آورد و لحظه‌ای دست از افشای حقیقت بر نداشت.

بهمن احمدی امویی روزنامه‌نگاری است شجاع، باشرف، آزاده و سبز، از تبار انبیاء، از تبار همانان که با قلم تباهی را نمودار می کنند، از تبار کسانی که زجر را بر خود هموار می‌کنند اما از احوال مردمان خویش غافل نمی‌شوند و حاضر می‌شوند تا روزگار را در زندان سپری کنند و آرامش نداشته باشند اما شرف و آزادگی خود را نفروشند.

ژیلای عزیز! می دانیم دو سال را سخت گذراندی، تو خود که از تبار روزنامه‌نگاران آزاده این سرزمینی و تو خود که به دلیل وفاداری‌ات به قلم محروم شده‌ای از داشتن شغل، آن هم شغلی که شریف‌ترین شغل هاست.

ژیلا و بهمن عزیز! نیک می‌دانیم در این دو سال چه سختی‌ها کشیدید و چه باری عظیمی را بر دوش کشیدید، بدانید که در ادامه این راه شما را تنها نمی‌گذاریم و سوگند به این روز مقدس که روز خبرنگار نام گرفته تا آخر این راه در کنار شما خواهیم بود و طلوع صبح آزادی را در کنار شما جنش خواهیم گرفت.

روزتان مبارک
  

لوح تقدیر از مسعود باستانی

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

مسعود باستانی! روزنامه‌نگار جوانی است که به دلیل پاسداشت حرمت قلم باید جوانی خود را در زندان بگذارند. او از تبار نسلی است که صدای اعتراض خود را به انتقاد تبدیل کرد و به جای آنکه مشت گره زند و فریاد سر دهد، درد و رنج ملت خویش را به روی کاغد آورد و نوشت.

مسعود باستانی نماینده نسلی است که هیچ نمی‌خواهد جز آزادی، آزادی قلم و بیان، آزادی که نسلی به خاطر آن انقلاب کرد و نسلی با قلم خویش خواست که آن را حفظ کند. نسلی که برای تحقق خواست خویش روزنامه‌نگاری را برگزید و مسعود باستانی به حق نماینده این نسل است و شرف و شرافت قلم را پاس داشت و سوگند خدا را ارج نهاد.

مهسای عزیز! می‌باید این روزها را در کنار همسر خویش سپری می‌کردی، طعم خوش سالهای نخست ازدواج را می‌چشیدی، جوانی می‌کردی و شادی، اما تو خود از تبار همین نسلی، تو خود روزنامه‌نگاری هستی که تحمل نکردند صدای قلمت را و حکم به شکستن آن دادند. پس تو نیز چون همسرت عافیت نطلبیدی و با قبول سختی ها تبدیل شدی به یکی از شریف‌ترین روزنامه‌نگاران این سرزمین.

مهسا و مسعود عزیز! قسم به خدای قلم که لحظه‌ای تنهایتان نخواهیم گذاشت و همراه و شریکتان در ادامه این راه سخت خواهیم شد. مهسا و مسعود عزیز! قسم به شرافت قلم که تا رسیدن صبح آزادی در کنار شما و دست در دست شما این راه را طی خواهیم کرد و شب‌پرستان نیز خوب بدانند که شب ماندگار نخواهد بود و طلوع صبح آزادی نزدیک است.

0 comments:

ارسال یک نظر