همسر شهید رجایی: عده فکر می کنند به صرف شعار دادن می توانند رجایی شوند/می خواهند امام و رجایی ها را براندازی کنند

همسر شهید رجایی معتقد است امروز یک جریانی می خواهد امام را خراب کند. اینها می خواهند امام و شهید رجایی و تمام کسانی را که این راه را رفته اند براندازی کنند تا خودشان را جایگزین آنها کنند. او همچنین گفت: آنها به نظرشان می آید که به صرف شعار دادن می توانند رجایی شوند. وقتی که مردم را ابزاری نگاه می کنیم تصور می کنیم که پس لابد می شود ما هم با شبیه سازی آن کارها را بکنیم و عزیز مردم شویم، اینها غافل هستند و نشان می دهد که آن راه را نتوانسته اند بروند.

عاتقه صدیقی(رجایی) همسر شهید رجایی همچنین در سالگرد تنقیذ حکم همسرش از سوی امام (ره) با اشاره به آن روز و بار سنگین مسئولیتی که شهید رجایی احساس می کرد در گفت و گوی تفصیلی با سایت جماران گفت: اگر که در گذشته در آزمایش های گوناگون از جمله دو سال زیر شکنجه در زندان سخت ترین آزمایش الهی برای ایشان بود و موفق بیرون آمد اما خیلی متکی به آن نبود، ولی چون در گذشته خوب امتحان داده حالا ممکن است در این آزمایش جدید که قبول مسوولیت انقلابی برای مردمی است که خون داده اند، از این هم بتواند سربلند بیرون بیاید. به هر حال خیلی قیافه ی برافروخته و ناراحت کننده ای داشتند از این قبول مسوولیت و نگران بودند. به همین دلیل آن دعا را که در تنفیذ ریاست جمهوری نوشته بود و در برابر امام و مردم قرائت کرد، نشانگر همین حقیقتی است که عرض کردم. ایشان در آن دعا گفت خدایا مرا یک لحظه به حال خودم وامگذار، همانطور که دیگران به قدرت رسیدند و در این آزمایش نتوانستند خودشان را حفظ کنند.

وی تصریح کرد: ایشان بعد از قبول مسوولیت های بعد از انقلاب، که مشاور وزیر آموزش و پرورش شروع شد تا کفیل و وزیر و نماینده و بعد نخست وزیر و بعد هم که ریاست جمهوری بود، شهید رجایی را انقلاب پیش می برد. وقتی که قرار بود شهید رجایی نخست وزیر شود و از او گزارش خواستند، نمایندگان گفتند که ایشان در شرایط آن دوره که بسیار سخت بود برای نخست وزیری مناسب است، بر همین اساس رای بالایی به رجایی دادند. چرا ایشان اینگونه مسوولیت ها را انجام می داد؟ زیرا هدفش جز برای خدا نبود.

وی دوران خدمت همسرش را تشریح کرد و گفت: کارهای ایشان از این جهت به دلها نشسته که الهی بوده. این کارها را دیگران می توانند به صورت نمایشی و یا مردم را دستاویز قرار دادن و وسیله دیدن، به صورت شعاری پیش ببرند. مجموعه ی رفتارهای انسانها در طول تاریخ می تواند وسیله ی قضاوت ما قرار بگیرد و به همین دلیل شهید رجایی مسوولیت های قبلی را که در طول نه ماه انجام داده بود نمایندگان، مسوولان و انقلابیون و مردم سطح بالا مشاهده کردند و دیدند که با توجه به این ویژگی ها، می توانند به رجایی اعتماد کنند و او را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کنند. به عبارتی شهید رجایی با پیشنهاد مسوولان رده بالا و بالاترین آرای مردم، مسولیت ریاست جمهوری را پذیرفت.

وی به روایتی از پیامبر اشاره کرد و گفت : حضرت رسول اکرم(ص) با کسی که خاکستر بر سر حضرت می ریخت چه رفتاری کرد و با ابوجهل که عموی پیغمبر بود چه کرد؟ یعنی فرق بود بین دشمنی که رو در رو مقابل حضرت ایستاده و می خواهد به مردم آقایی کند و مردم را در مسیر انحراف قرار دهد با کسی که از روی ناآگاهی و ندانستن و جهل آن کار را می کرد.

صدیقی این ماجرا را موضوع مهمی برای امروز جامعه عنوان کرد و گفت: امروز اگر مردم کوچه و خیابان را با منافقین سازمانِ یافته وبا تشکیلات برانداز یکسان ببینیم، این چه حقیقتی است؟ چطور اینها را در کنار هم قرار می دهیم؟ امروز اگر با مردم کوچه و خیابان آن گونه رفتار کنیم که با دشمن اصلی، به این دلیل است که حقیقت و مغز اسلام را درنیافته ایم.

وی نوع رفتارهای متقابل شهید رجایی و بنی صدر را در اوایل انقلاب مقایسه کرد و گفت: مردم از عملکرد بنی صدر نگران شده بودند و شهید رجایی از نگرانی مردم نگران بود لذا سعی می کرد طوری رفتار کند که مردم از نگرانی به درآیند برای همین سعی می کرد مسائل را در پشت پرده حل کند، در ظاهر به نحوی رفتار می کرد که مردم نگران نشوند. رجایی اینگونه رفتار می کرد اما بنی صدر او را ول نمی کرد و سعی داشت کار به جدل و گفتگوهای غیر احسن بکشد. با بالا گرفتن اختلاف، حضرت امام فرمودند که شما دیگر با هم اینگونه صحبت نکنید، و به هر دو نصیحت کردند که سعی کنید اختلافات به جامعه کشیده نشود. شهید رجایی از آن پس حتی در محافل خصوصی راجع به بنی صدر حرف نزد تا مردم آزار نبینند؛ او از آبروی خود مایه می گذاشت.

وی در پاسخ به این سوال که برخورد شهید رجایی با منتقدان و مخالفان سیاسی چگونه بود؟ گفت:او که با بنی صدر و یارانش و منافقین که همراه خود کرده بودند، آنقدر صبورانه رفتار می کرد، قضاوت کنید با افرادی که به حق از ایشان انتقاد می کردند چه استقبالی می کرد. حتی روشی داشت که مبادا از حد خارج و متوجه نشود. این بود که آقای مظفری نژاد تعریف می کند که شهید رجایی ما و تعدادی از وزرا و معاونین و افرادی که اطراف ایشان بودند را دعوت کرد و گفت که گروهی به نام «نق زن» تشکیل دهید. نق زن از نگاه ما افرادی هستند که انتقاد می کنند. هدف شهید رجایی این بود که گروهی بودند تا هر روز به او تذکر دهند و بگویند که کجا اشتباه کرده یا نکرده است.

به گفته همسر این شهید بزرگوار، شهید رجایی معتقد بود این افراد باید اشکالات کار مرا به من بگویند تا برطرف کنم. شهید رجایی در طول زندگی با خود و نفسش جنگید، همانطور که با دشمن به جنگ برخاسته بود. او جهاد اکبر و اصغر را با هم می کرد. این طور بود که خدا دستش را گرفت و به این مقام معنوی رساند و در دنیا نامدارش کرد. هیچ کس قادر نیست.

وی دربار نحوه مدارای شهید رجایی با مخالفان گفت:کسی که در مورد مخالفان نظام معتقد بود باید با آنها مدارا کرد و تا وقتی که دست به اسلحه نمی برند با آنها برخوردهای سخت نمی کند، ببینید که با مخالفان عادی و موافقانی که انتقاد داشتند چه رفتاری می کند؟ شهید رجایی با مخالفان خود گروه نق زن ساخته بود و با مخالفان نظام مدارا می کرد.

به اعتقاد همسر شهید رجایی، آنچه باعث شد شهید رجایی رای بالایی برای نخست وزیری بگیرد گزارش عملکرد ایشان بود وگرنه از نظر معنوی روی شهید رجایی حساب نکرده بودند، از نظر دلسوزی هم نبود. شهید رجایی پیش از اینکه به زندان برود کارهای اجتماعی فرهنگی داشتند، او به کارش وارد بود. دلسوزی و برای خدا کار کردن توان انسان را مضاعف می کند. توانایی های ایشان از نظر عملکرد و دستاورد او بعد از انقلاب چند برابر شد به نحوی که از خواب و خوراک می زد تا کار را پیش ببرد و نظرش این بود که باید به کارها سرعت بدهیم.

شهید رجایی می گفت کسی که برای عقیده اش کار می کند خسته نمی شود

وی افزود: زمانی که به ایشان گفتند مسوولیت نخست وزیری را قبول کن، جواب دادند «هستند کسانی که از من قوی تر باشند». او مثل خیلی ها نبود که ادعا کنند ما چنینیم و چنانیم. شهید رجایی معتقد بود وزارت آموزش و پرورش برایش کافی است. او به کلام آورد که اگر من معلم باشم بهتر می توانم برای انقلاب کار کنم. وقتی انقلاب بار مسوولیت را بر عهده ی او گذاشت گفت من که از دنیا چیزی ندارم، اما اگر آبرویی کسب کردم آن را برای این انقلاب سرمایه گداری می کنم. وقتی به او می گویند خسته نباشید، می گوید خسته کسی است که برای اجر و مزد کار می کند، کسی که برای عقیده اش کار می کند خسته نمی شود. بعد می گوید وگرنه مزدم را گرفته ام یعنی طلبکار نیستم. می گویند مزدت چیست؟ می گوید انقلاب.

عده ای فکر می کنند به صرف شعار دادن می توانند رجایی شوند

وی در پاسخ به این سوال که علت اینکه کسانی می خواهند خود را مانند شهید رجایی نشان بدهند چیست؟ گفت:علت آن است که خودشان نتوانسته اند آن راه را طی کنند و خدای شهید را عزیز کرده و محبت قلبی نسبت به ایشان ایجاد شده و آنها به نظرشان می آید که به صرف شعار دادن می توانند رجایی شوند. وقتی که مردم را ابزاری نگاه می کنیم تصور می کنیم که پس لابد می شود ما هم با شبیه سازی آن کارها را بکنیم و عزیز مردم شویم، اینها غافل هستند و نشان می دهد که آن راه را نتوانسته اند بروند. مردم را حقیر و کوچک دیدن باعث این رفتارها می شود. می توانم بگویم مردم حقیقت را دیده اند که شهید رجایی بر قلبشان حاکم شد نه به صرف شعار. دیگران می بینند که شهید رجایی عزیز شده، بیایند ببینند که چه راهی را رفته است. عملکرد آنها را مردم می بینند و همان اتفاقی که می خواهند می افتد و می شوند رجایی دوم

خبرنگار سایت جماران به سخنان آقای طائب اشاره کرد که در یک مصاحبه و یک سخنرانی گفته است که احمدی نژاد مانند رجایی است. اگر رجایی هم می ماند در مقابل امام می ایستاد. او می گوید که مشایی برای احمدی نژاد مانند بهزاد نبوی برای رجایی است که همسر شهید رجایی در واکنش به این موضوع گفت: عجب! چه شبیه سازی هایی می کنند. این شبیه سازی هایی که آقایان می کنند وهن و خیال و ظن و گمان است.شهید رجایی اگر می خواست این تیپی برود که دیگر شهید رجایی نمی شد. اینها فکر می کنند که سنت های الهی این طور است که کسی را که شناخت از او پیدا نکرده ایم و تا بوده با معرفت از امام پیروی می کرد، … این اظهارنظرهای سطحی برای این است که شناخت خوبی به شخصیت انسانها پیدا نکرده ایم.

وی افزود: آقای طائب نمی داند که شاید دو نفر یک کاری را مانند هم انجام بدهند اما آن با چه نیت و نگرشی – که آقایان خودشان به ما یاد داده اند و الاعمال بالنیات – و این یکی با چه نیتی.

وی درباره بهزاد نبوی گفت: بد نیست حالا که درباره ی آقای نبوی مثال زدند، این را بگویم که آقای بهزاد نبوی چوب افکار گذشته اش را می خورد.در صورتی که ایشان نباید چوب خانواده اش را بخورد، آقای نبوی از خانواده ای متفاوت بود اما ازدواجی که کرد کاملا مردمی با فردی از طبقه ی پرستاران زحمتکش بود.

وی سابقه ی شهید رجایی و بهزاد نبوی را مقایسه کرد و گفت: آقای نبوی که زمانی افکار کمونیستی داشت وقتی در زندان اعمال و رفتار شهید رجایی را می بیند برمی گردد، یعنی توبه می کند. وقتی توبه می کند و به سوی حق باز می گردد کار درستی انجام داده یا کسی که قبلا مسلمان بوده و بعد به قول آقایان افکار انحرافی پیدا کرده راه درست را رفته است؟

دوران زندان بهزاد نبوی و شهید رجایی و نمازهای جماعت زندان

وی برای اثبات حرفش گفت: آقای نبوی در زندان نمی دانست که در سال ۵۷ انقلابی اتفاق می افتد و او کاره ای می شود، سال ۵۵ آقای نبوی با شهید رجایی هم بند بود، وقتی آقای نبوی اعمال شهید رجایی را دید و به راه آمد با شهید رجایی در عمل همراهی می کند و زمانی که در زندان اقامه ی نماز جماعت جرم محسوب می شد، آقای نبوی با آگاهی به این که آنها را شکنجه خواهند کرد، به همراه شهید رجایی شروع به خواندن نماز جماعت می کند. آقای نبوی از اولین کسانی بود که در آنجا به نماز جماعت می پیوندد و دسته جمعی به ۳۰ نفر می رسند که آنها را به زندان عادی که در آنجا دزد و قاچاقچی و معتاد بودند می برند و به آنها می گویند با اینها هر کاری خواستید می توانید بکنید. آنجا جا برای خوابیدن نبود و اینها شب ها را ایستاده می خوابیدند. وقتی آن زندانی ها رفتار اینها را می بینند نه تنها اذیتشان نمی کنند بلکه جای خود را به اینها می دهند.

وی به اختلاف عقیده های خود با بهزاد نبوی اشاره کرد و گفت: من در بعضی موارد مواضع آنها را قبول ندارم و به خودشان هم گفته ام و با آنها بحث و گفتگو دارم اما انصاف نیست اگر با کسی اختلاف عقیده دارد، محسنات را نادیده بگیرد و بر اساس هوای نفس راه شیطان را طی کند.

بهزاد نبوی امتحان خود را پس داده است

اگر خیانتی بود امروز در بوق و کرنا می کردند

همسر شهید رجایی افزود: آقای نبوی در طول مسوولیت شهید رجایی بعد از انقلاب و در دوران آقای هاشمی، امتحان خود را پس داده است؛ اگر آقای نبوی در آن مسوولیت ها خیانت کرده بود امروز در بوق و کرنا کرده بودند.

خبرنگار این سایت به این موضوع اشاره کرد که برخی رسانه ها هر گاه فرصت به دست می آورند آقای نبوی را متهم به دخالت در ماجرای شهادت شهید رجایی می کنند و از همسر شهید رجایی نظرش را در این باره خواست که وی گفت: ، آنها می خواستند مرا هم به عنوان همسر شهید رجایی پرچمدار پرونده ی ۸ شهریور قرار دهند، من چون در کار آنها هوای نفس دیدم سعی کردم خودم را دور نگه دارم تا در این دام نیافتم که آنها از دست من عصبانی شدند.

وی تصریح کرد: قصد دفاع از آقای نبوی را نداریم بلکه هر کس دیگری غیر از آقای نبوی هم بود این حرف را می زدیم. پرونده ی ایشان به نزد امام برده شد و مختومه شد، اینها در هر شرایطی می خواهند این پرونده را باز کنند و هدف خودشان را دنبال کنند. نگویید نبوی، بلکه من می گویم یک جریانی می خواهد امام را خراب کند. اینها می خواهند امام و شهید رجایی و تمام کسانی را که این راه را رفته اند براندازی کنند تا خودشان را جایگزین آنها کنند. انگیزه ی آنها چیست؟

صدیقی افزود: عده ای از روی جهل و نادانی برای حفظ موقعیت خودشان و عده ای آگاهانه، یعنی می فهمند که چه می کنند. اگر متوجه شوند که این کارها به ضررشان است و دستشان رو می شود امروز این کار را نمی کنند. آقای طائب نمی داند که خدا اینها را رو می کند، هیچ چیز در طبیعت پنهان نمی ماند. اگر می خواهند برای خودشان هم کار کنند، بدانند چه می کنند و چه می گویند. باید درس عبرت بگیرند.

برخی از اینها با حسن نیت مردم است، که بلافاصله بعد از شهادت بر اساس محبت توده ی مردم دنبال می شد. اما در همان زمان هم عده ای سوءاستفاده می کردند و با آگاهی از اینکه شهید رجایی در بین مردم محبوب است برای فریب مردم، بالاتر از نام شهید رجایی از نام ائمه ی معصومین برای اهداف شخصی سوءاستفاده می کردند.

وی در پاسخ به این سوال که از زمان شهادت آقای رجایی تا امروز چه کسانی بیشتر با شما در ارتباطند و به شما سر می زنند؟ گفت:افرادی خیلی صادقانه و عادی و با هدف همدلی با ما ارتباط دارند، با برخی ها ارتباط نداریم اما آنها می خواهند ارتباط سیاسی برقرار کنند. شورای مرکزی یک حزب از طرفداران آقای ناطق نوری در زمان کاندیداتوری ایشان، می خواستند با من ملاقاتی داشته باشند، زیرا یک گروه دیگر مخالف کاندیداتوری آقای ناطق نوری بود و اینها می خواستند او کاندیدا شود. در زمانی هم که آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ رییس جمهور شده بود برخی از آقایان مسوول می خواستند که ملاقات حضوری داشته باشیم که نمی دانم انگیزه شان چه بود اما خودم انگیزه را سیاسی دیدم و مخالفت کردم و احساس کردم که نگاه ابزاری به ما دارند.

0 comments:

ارسال یک نظر