چکیده :شخصا به دادستان تهران گفتم : اگر خود شما یا یکی از قضات صاحب رای شما، تنها یک روز از هول و هراس زندان انفرادی را " درک" می کردید ، به محض بیرون آمدن ، همان یک روز را معادل صدروز محاسبه می کردید. علت این ظلم مستمر هیچ نیست الا این که قانون گذار، مطلقا خود به این مهم واقف نیست....
کلمه: محمد نوری زاد مستند ساز و جهاد گر که اخیرا از زندان آزاد شده در یادداشت جدیدی که در وبسایت خود منتشر کرده است با اشاره به سختی طاقت فرسای زندان انفرادی، آن را به خودی خود شکنجه دانسته و شرح داده است که در دیدار با دادستان و مسوولان امنیتی بارها به سختی جانفرسای آن اشاره کرده است. نوری زاد در این یادداشت از رهبری خواسته است تا اگر زندانیان را آزاد نمی کنند، انفرادی هایی که آنان تحمل کرده اند را به ازای هر روز معادل ده روز محاسبه کنند. وی ابراز امیدواری کرده است اینبار صدای مظلومیت زندانیان به گوش دستگاه قضا برسد.
متن یادداشت نوری زاد به شرح زیر است:
یکی از تلخ ترین ساعت ها و حتی ثانیه های زندان ، لحظه ها و روزهای انفرادی است . در یک فضای تنگ ، و ارعابی هایل ، و بلاتکلیفی عذاب آور، و اضطرابی گسترده، و نگرانی وسیع، و آشوبی درهم پیچیده ، و تلخکامی آشوبنده، و ترسی فراگیر، و امیدی که به سستی تار مو گراییده، و بی خبری و بی کسی و بی پناهی روح خراش ، و حالت ها و وضعیت های آمیخته به نفرت و ترس ، و آینده ای که به دره ای از بیچارگی درافتاده است . دره ای که در ته آن ، رودخانه ای از تیزاب سلطانی و اسیدهای ساینده در حرکت است .
سلول انفرادی به خودی خود شکنجه است. فرد زندانی – هرکه هست باشد- در سلول انفرادی، ساعت به ساعت می فرساید و آب می شود. یکی از حقوقی که از زندانیان سیاسی، به ناجوانمردانه ترین شکل زیر پا نهاده می شود، محاسبه ی یکسان سلول انفرادی با بند عمومی است.
من هرچه در توان داشتم، از همان درون زندان، دراین خصوص گفتم و نوشتم. درآخرین دیدارم با دادستان تهران – حدودا دوهفته ی پیش – به همین مهم اشاره کردم. با این همه، مرا چاره ای نیست که به نمایندگی از همه ی زندانیانی که حقوقشان به هیچ گرفته می شود ، به این ظلم آشکار اشاره کنم . شخصا به دادستان تهران گفتم : اگر خود شما یا یکی از قضات صاحب رای شما، تنها یک روز از هول و هراس زندان انفرادی را " درک" می کردید ، به محض بیرون آمدن ، همان یک روز را معادل صدروز محاسبه می کردید. علت این ظلم مستمر هیچ نیست الا این که قانون گذار، مطلقا خود به این مهم واقف نیست.
تقاضای من از رهبرشریفمان دروحله ی نخست : آزادی همه ی زندانیان بعد از انتخابات است. اگر این درخواست ناشدنی است، ناگزیر دست به دامان ترمیم همان حقوق نادیده گرفته شده می برم. این که حضرت ایشان در فرمانی جامع الاطراف، دستور فرمایند تا: تحمل یک روز زندان انفرادی، حداقل معادل ده روز محاسبه شود. که اگر این مهم رخ بدهد، بسیاری از جوانان و زندانیان این روزهای عرصه ی سیاست، به آغوش خانواده های خود باز خواهند گشت. رهبر ما خود طعم زندان و تبعید را چشیده اند و از هول و هراس انفرادی خبر دارند. بدیهی است که بی توجهی به این حق دور انداخته شده، ما را بدهکار جوانان و دیگرانی خواهد کرد که: در سرای دیگر، و یا حتی درهمین دنیا، طلب خود را مطالبه خواهند کرد.
آیا صدای مظلومیت زندانیان طلبکار ما به گوش قانونگذاران دستگاه قضا و رهبر خوبمان می رسد؟
کلمه: محمد نوری زاد مستند ساز و جهاد گر که اخیرا از زندان آزاد شده در یادداشت جدیدی که در وبسایت خود منتشر کرده است با اشاره به سختی طاقت فرسای زندان انفرادی، آن را به خودی خود شکنجه دانسته و شرح داده است که در دیدار با دادستان و مسوولان امنیتی بارها به سختی جانفرسای آن اشاره کرده است. نوری زاد در این یادداشت از رهبری خواسته است تا اگر زندانیان را آزاد نمی کنند، انفرادی هایی که آنان تحمل کرده اند را به ازای هر روز معادل ده روز محاسبه کنند. وی ابراز امیدواری کرده است اینبار صدای مظلومیت زندانیان به گوش دستگاه قضا برسد.
متن یادداشت نوری زاد به شرح زیر است:
یکی از تلخ ترین ساعت ها و حتی ثانیه های زندان ، لحظه ها و روزهای انفرادی است . در یک فضای تنگ ، و ارعابی هایل ، و بلاتکلیفی عذاب آور، و اضطرابی گسترده، و نگرانی وسیع، و آشوبی درهم پیچیده ، و تلخکامی آشوبنده، و ترسی فراگیر، و امیدی که به سستی تار مو گراییده، و بی خبری و بی کسی و بی پناهی روح خراش ، و حالت ها و وضعیت های آمیخته به نفرت و ترس ، و آینده ای که به دره ای از بیچارگی درافتاده است . دره ای که در ته آن ، رودخانه ای از تیزاب سلطانی و اسیدهای ساینده در حرکت است .
سلول انفرادی به خودی خود شکنجه است. فرد زندانی – هرکه هست باشد- در سلول انفرادی، ساعت به ساعت می فرساید و آب می شود. یکی از حقوقی که از زندانیان سیاسی، به ناجوانمردانه ترین شکل زیر پا نهاده می شود، محاسبه ی یکسان سلول انفرادی با بند عمومی است.
من هرچه در توان داشتم، از همان درون زندان، دراین خصوص گفتم و نوشتم. درآخرین دیدارم با دادستان تهران – حدودا دوهفته ی پیش – به همین مهم اشاره کردم. با این همه، مرا چاره ای نیست که به نمایندگی از همه ی زندانیانی که حقوقشان به هیچ گرفته می شود ، به این ظلم آشکار اشاره کنم . شخصا به دادستان تهران گفتم : اگر خود شما یا یکی از قضات صاحب رای شما، تنها یک روز از هول و هراس زندان انفرادی را " درک" می کردید ، به محض بیرون آمدن ، همان یک روز را معادل صدروز محاسبه می کردید. علت این ظلم مستمر هیچ نیست الا این که قانون گذار، مطلقا خود به این مهم واقف نیست.
تقاضای من از رهبرشریفمان دروحله ی نخست : آزادی همه ی زندانیان بعد از انتخابات است. اگر این درخواست ناشدنی است، ناگزیر دست به دامان ترمیم همان حقوق نادیده گرفته شده می برم. این که حضرت ایشان در فرمانی جامع الاطراف، دستور فرمایند تا: تحمل یک روز زندان انفرادی، حداقل معادل ده روز محاسبه شود. که اگر این مهم رخ بدهد، بسیاری از جوانان و زندانیان این روزهای عرصه ی سیاست، به آغوش خانواده های خود باز خواهند گشت. رهبر ما خود طعم زندان و تبعید را چشیده اند و از هول و هراس انفرادی خبر دارند. بدیهی است که بی توجهی به این حق دور انداخته شده، ما را بدهکار جوانان و دیگرانی خواهد کرد که: در سرای دیگر، و یا حتی درهمین دنیا، طلب خود را مطالبه خواهند کرد.
آیا صدای مظلومیت زندانیان طلبکار ما به گوش قانونگذاران دستگاه قضا و رهبر خوبمان می رسد؟
0 comments:
ارسال یک نظر