جنبش سبز در سالی که گذشت؛ دوازده ماه صبر و استقامت


نادر مرزبان
جرس: رهبران جنبش سبز در حبس و خیابان ها در قرق ماموران امنیتی و ادبیات مرگ و اعدام بر زبان حامیان حکومت و بحران های فراگیر اقتصادی و انسداد رسانه ای و فرهنگی، یک روی سکه ایران در سال 89 را نشان می دهند.

 
روی دیگر آن عمیق شدن مطالبات جنبش اعتراضی و یافتن راه هایی خلاقانه برای نشان دادن اعتراض و تنوع رسانه ای و تلاش های پیگیر برای رسیدن به یک مانیفست بوده است. نهال جنبش سبز که در خرداد سال 88 از خاک بیرون آمد در تندباد حوادث آن سال ریشه هایش را در خاک محکم کرد و در 12 ماه گذشته شاخ و برگ هایش را گسترش داد. "میرحسین موسوی" گفته بود که سال 89 سال صبر و استقامت است اما هواداران حکومت امیدوار بودند که در این سال ریشه اعتراض را از جا کنده و یا به تعبیر خودشان چشم فتنه را درآورند. آنها برای تحقق این آرزوی محال دست به هر کار ممکن زدند با این حال سال در شرایطی تمام می شود که جنبش سبز انگیزه ای قویتر از قبل برای رسیدن به مطالباتش پیدا کرده است. آهنگ اعتراض با طنین قدرتمندی در حال نواخته شدن است و میلیونها ایرانی با آرزوی آزادی ایران از استبداد حاکم پای سفره هفت سین سال جدید خواهند نشست. "جرس" در نگاهی به رویدادهای سال گذشته تحولاتی را مرور کرده که در مجموع باعث قدرت یافتن و بال و پر گرفتن جنبش سبز شده اند.

 

رسانه ها جان می گیرند

اگر جنبش سبز یک استراتژی تعریف شده و مشخص داشته باشد آن چیزی نیست جز آگاهی رسانی جمعی و تشکیل شبکه های اجتماعی در هم تنیده. این استراتژی بارها از سوی رهبران و تئوریسینهای جنبش مورد تاکید قرار گرفته است. انحصار رسانه ای حکومت بر صدا و سیما و نشریات،برخورداری از رسانه های مستقل و فارغ از سانسور را برای جنبش معترضان به یک نیاز حیاتی تبدیل کرده است. در سالی که گذشت سبزها تلاشهای چشمگیری برای برآوردن این نیاز صورت دادند. اعلام موجودیت شبکه تلویزیونی رسا و شبکه تلویزیونی ایران ندا در مرداد ماه گذشته یکی از برجسته ترین تلاش ها بود. در بیانیه اعلام موجودیت تلویزیون رسا آمده بود که " در شرایطی که اقتدارگرایان حاکم بر ایران با در اختیارداشتن همه امکانات رسانه ای، ایجاد انحصار خبری و سوء استفاده از صدا وسیما تلاش کرده اند کلیه مجاری اطلاع رسانی را به روی ملت ایران ببندند و جنبش سبز اعتراضی مردم را از پیگیری اهدافش باز دارند، بازکردن راه اطلاع رسانی آزاد به روی مردم ایران یکی از ضرورت های این مرحله از جنبش و به مثابه فریضه ای ملی به شمار می رود." موسسان شبکه تلویزیونی ایران ندا نیز در بیانیه خود تاکید کرده بودند " پیام اصلی جنبش سبز در عمل به ایجاد ده‌ها وبسایت و خبرگزاری و رسانه‌های مشارکتی و مردمی انجامیده است. ایده‌های کوچک تأثیرهای بزرگی به بار آورده‌اند... اما با این همه ضرورتِ داشتنِ رسانه‌های تصویری‌ای که به همت ایرانیان شکل گرفته باشند، هر روز مطرح بوده است." این دو شبکه تلویزیونی پس از اعلام موجودیت فعالیت تدریجی خود را آغاز کردند. تلویزیون رسا ابتدا برنامه هایش را از طریق اینترنت پخش کرد و سپس موفق به پخش ماهواره ای برنامه هایش شد. این شبکه به تازگی با بهبود کیفی در شیوه پخش برنامه ها و اعلام فرکانس های جدیدی که دسترسی به آن برای شهروندان ایرانی ساده تر است جهشی محسوس در راستای اهداف خود کرده است. تلویزیون ایران ندا نیز در مدت فعالیت خود با انتشار کلیپ ها و فیلم های مستند در مسیر اهداف تعیین شده اش گام برداشته است.

علاوه بر شبکه های تلویزیونی، فعالیت سبزها در شبکه های اجتماعی مجازی نیز با سرعتی خیره کننده طی سال گذشته افزایش یافت و خلاقیت کاربران این شبکه ها منجر به گسترش روز افزون شیوه های اطلاع رسانی شد. یک نمونه مهم از این تلاش ها را می توان راه اندازی صفحه فیس بوک 25 بهمن دانست که با فعالیت خود توانست بخش مهمی از سازماندهی اعتراضهای آن روز را به عهده بگیرد و نزدیک به 60 هزار کاربر هم از آن پشتیبانی کردند.

شکل بدیع دیگر از اطلاع رسانی در سال پیش انتشار روزنامه های تک صفحه ای "اعتماد ملی"، "قلم سبز" و "کلمه سبز" بود که طراحان آن از شهروندان درخواست کردند با تکثیر این روزنامه ها و پخش آن میان کسانی که کمتر به رسانه های مستقل دسترسی دارند آنان را در جریان مطالبات جنبش سبز قرار دهند. از قرار معلوم این شیوه اطلاع رسانی نیز با اقبال قابل توجهی روبرو شده است. علیرغم همه تکاپوهای رسانه ای هنوز هم عطش آگاهی رسانی جمعی فروننشته و از تحلیل حامیان جنبش سبز چنین برمی آید که آنان همچنان خود را نیازمند به رسانه های بیشتر و موثرتر می دانند.

 

بازگشت به خیابان

جنبش سبز با اعتراض خیابانی زاده شد یا به تعبیر بهتر این که با اعتراض خیابانی شناسانده شد. اعتراضهای مداوم از خرداد 88 تا دی ماه 88 فصل نخست حیات اعتراضی جنبش سبز بود. سرکوبهای حکومت علیه معترضان در خیابان ها که ده ها شهید، هزاران مجروح و هزاران بازداشتی برجای گذاشت، معترضان را متقاعد به تغییر تاکتیک کرد. آنها خیابان ها را ترک کردند ولی اعتراض را ترک نکردند. در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری سبزها دوباره خود را آماده ساختند که خیابان ها در تسخیر خود بگیرند. "میرحسین موسوی" و" مهدی کروبی" با ارسال نامه ای به وزارت کشور بر مبنای اصل 27 قانون اساسی خواهان صدور مجوز راهپیمایی شدند اما وقتی که حکومت از اعطای مجوز امتناع کرد، رهبران جنبش صلاح را در لغو مراسم راهپیمایی دیدند. در پیام آنها برای لغو راهپیمایی آمده بود :" با سابقه سياه يك سال گذشته در سركوب معترضاني كه تنها جرمشان طلب نمودن رأي خود به شيوه ي مسالمت آميز بود و همچنين اخبار رسيده از سازماندهي مجدد افراطيون و سركوبگران در جهت يورش به مردم بي دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان مي خواهيم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاري كم هزينه تر و موثرتري دنبال كنند." هواداران جنبش با حمایت از درخواست موسوی و کروبی از حضور خیابانی امتناع کردند و این شیوه مبارزه تا 25 بهمن ماه در تعلیق قرار گرفت.

تحولات ضد دیکتاتوری در خاورمیانه و سقوط حکومت های اقتدارگرا در تونس و مصر اما تبدیل به محرکی تازه برای ایرانیان شد تا به مانند سایر ملل ناراضی منطقه صدای اعتراض خود را بلند کنند. رهبران جنبش سبز این بار نیز از وزارت کشور درخواست راهپیمایی کردند با این حال زمانی که درخواستشان برای راهپیمایی بدون پاسخ ماند بر خلاف بار پیش تصمیم به لغو آن نگرفتند. تظاهرات به شکلی گسترده در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ برگزار شد و نقطه عطفی در روند تحولات جنبش ایجاد کرد. برخی ناظران کشیده شدن دامنه اعتراض ها از پایتخت به برخی از شهرهای مهم ایران در این تظاهرات را یکی از بزرگترین دستاوردهای جنبش در سال 89 می دانند. گروهی هم رادیکال شدن شعارها و درخواست علنی برای سقوط آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را عنصر مهم این تظاهرات عنوان کرده اند. با این حال تجمع 25 بهمن هم همانند سایر تجمع های گذشته توام با سرکوب فراوان بود. دو شهید، دهها مجروح و صدها شهروندی که به بازداشتگاه ها فرستاده شدند بهای کمی برای یک اعتراض خیابانی نبود. علیرغم این هزینه ها عطش اعتراض کاهش نیافت به ویژه آن که حکومت پس از راهپیمایی 25 بهمن رهبران جنبش سبز را در حصر کامل قرار داد و خشم و عصبانیت هواداران جنبش را دامن زد. در طول سه هفته متوالی پس از 25 بهمن برنامه های راهپیمایی با عنوان " سه شنبه های اعتراض " ترتیب داده شد. این اعتراضها به گستردگی اعتراص 25 بهمن نبود ولی به دلیل پخش بودن جمعیت در خیابان های مختلف توان سرکوب حکومت کاهش پیدا کرد. سبزها پس از تجربه چندین تجمع اعتراضی در هفته های اخیر حالا در صدد برنامه ریزی برای اعتراض ها پس .از تعطیلات نوروز هستند.

 

منشور همبستگی

جنبش سبز را حامیانش با تعبیر " جنبش رنگین کمانی" خطاب می کنند. این جنبش ریشه در آرمان مشترک طیف های مختلف اجتماعی برای دستیابی به دموکراسی دارد اما آرمان مشترک باعث نشده که خرده مطالبات گروه های داخل در جنبش به فراموشی سپرده شود. برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران طیف های درون جنبش ضد حکومتی هویت مستقل یکدیگر را به رسمیت شناخته اند و حاضر شده اند با پذیرش تفاوت ها بر سر یک استراتژی توافق کنند. توافق ضمنی و شفاهی کنشگران طیف های متفاوت جنبش عامل پیوند آنها برای ماه های متوالی بوده است با این حال میرحسین موسوی در بیانیه هجدهم خود با طرح منشوری از مطالبات جنبش،سبزها را دعوت کرد که بر سر یک متن مشترک هم به توافق برسند. نگارش منشور جنبش سبز که در واقع مانیفست این جنبش به حساب می آید، یکی از مهم ترین دستاوردهای سبزها در سال 89 بود. موسوی از هواداران جنبش خواسته بود که با پیشنهادها و انتقادهای خود این منشور را اصلاح کنند. دعوت و درخواست موسوی توسط گروهی از صاحب نظران جنبش سبز اجابت شد و کمتر از یک ماه پیش، ویراست دوم منشور با اصلاحاتی قابل ملاحظه انتشار یافت.ویراست تازه تلاش کرده که نقش گروه های متنوع اجتماعی داخل در جنبش را برجسته تر کند و راهکارهای دستیابی به مطالبات را نیز به صورت جامع تری طرح کرده است. تدوین کنندگان این نسخه تازه در عین حال گفته اند که راه برای اصلاح مداوم منشور همچنان باز است و بر همین اساس نیز از کنشگران و صاحب نظران خواسته شده که دیدگاه ها و نقطه نظراتشان را درباره آن بیان کنند. با توجه به مباحثه هایی که طی هفته های گذشته پیرامون ویراست دوم منشور صورت گرفته و با در نظر گرفتن تحولات تازه در جنبش سبز،انتظار ارایه ویراست تازه ای از منشور جنبش که متناسب با تحولات تازه باشد طی ماه های آینده دور از ذهن نیست.

 

جنبش  و رهبران

حتی بسیاری از محافظه کاران تندرو تا چند ماه پیش دستگیری رهبران جنبش سبز را کاری غیر عقلانی می دانستند و می گفتند که بازداشت این افراد باعث رشد محبوبیت شان می شود. تصور کلی حکومت هم بر این بود که توانسته شعله های اعتراضی جنبش سبز را خاموش کند و دیگر نیازی نیست تا با دستگیری رهبران جنبش هزینه ای اضافی پرداخت کند. نگاهی به موضع گیری مقام های ارشد نظام از آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی گرفته تا مقام های بلندپایه امنیتی و سیاسی نیز نشان می داد که آنها تصوری از شروع دوباره اعتراض ها ندارند و از همین رو با مسرت تمام از دفع اعتراضها یا زعم خودشان دفع فتنه سخن می گویند. با این حال فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای تجمع خیابانی سبزها در 25 بهمن ماه خواب حکومت را آشفته کرد. آنها تا پیش از برگزاری تجمع بر این باور بودند که سرکوبهای مداوم انگیزه سبزها را برای حضور خیابانی از بین برده است اما وقتی با انبوه جمعیت معترض در خیابان روبرو شدند کنترل عصبی خود را از دست دادند. فردای روز اعترضها، گروهی از نمایندگان مجلس در صحن علنی خواهان اعدام رهبران جنبش شدند و نیروهای سازماندهی شده حکومتی در تجمع هایی تقاضای حبس و اشد مجازات برای میرحسین موسوی و مهدی کروبی را مطرح کردند. از همان روز نیز خانه رهبران جنبش در محاصره کامل قرار گرفت و تمام تماس های آنان با دنیای خارج قطع شد. در مدت نزدیک به یک ماهی که از حصر رهبران جنبش می گذرد خبرهای متفاوتی درباره شرایط آنان منتشر شده است. ابتدا برخی خبرها حاکی از انتقال آنان به یکی از خانه های امن وزارت اطلاعات بود، سپس خبرهایی درباره انتقال این چهره ها به زندان حشمتیه تهران منتشر شد و هفته گذشته دختران میرحسین موسوی طی بیانیه ای اعلام کردند که در خانه ای در خیابان پاستور با پدر و مادرشان ملاقات کردند. در بیانیه آنها مشخص نشده که این دیدار در خانه پدری شان صورت گرفته یا در یک خانه دیگر بوده است. از وضعیت مهدی کروبی و همسرش فاطمه کروبی اما در این حد هم اطلاعات در دست نیست. آنها هنوز کوچکترین تماسی با نزدیکان خود نداشته اند و مشخص نیست که آیا در خانه خود حصر شده اند یا در جایی دیگر تحت بازداشت هستند. فعالان جنبش سبز می گویند این که رهبران جنبش سبز در کجا زندانی شده اند از اهمیت ثانونیه برخوردار است. مهم نفس بازداشت و دستگیری این چهره هاست که به صورت غیرقانونی و بدون برگزاری دادگاه برای آنها انجام شده و از همین رو چیزی شبیه آدم ربایی حکومتی است. برای بسیاری از ناظران مسایل ایران اکنون عمده ترین سوال این است که در غیاب رهبران نمادین جنبش سبز وضعیت سازماندهی اعتراض ها چه سمت و سویی به خود خواهد گرفت. این سوال در حالی مطرح است که هم زمان با بازداشت رهبران جنبش شورایی به نام "شورای هماهنگی راه سبز امید" اعلام موجودیت کرد و هرچند به دلایل امنیتی اسامی همه اعضای این شورا فاش نشده است اما سازماندهی اعتراض های هفته های اخیر به عهده این شورا بوده است. انتظار می رود که در صورت ادامه یافتن بازداشت رهبران جنبش ، این شورا نقش کلیدی تری در برنامه ریزی برای اعتراضهای آینده ایفا کند. آنها البته با دشواریهای فراوانی برای ایجاد رضایت خاطر در میان طیف های متنوع جنبش روبرو هستند اما بهرحال می توان تفویض رهبری نمادین جنبش از چهره های اصلی به گروهی مشتمل بر مشاوران آنها را نقطه عطفی مهم در روند تحولات جنبش طی سال 89 دانست. به نظر می رسد که حکومت حالا بهتر از هر زمان دیگری دریافته است که با حبس رهبران جنبش کاری از پیش نبرده است. آنها نمی دانند که باید چه تصمیمی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی بگیرند و این ندانم کاری در موضع گیریها و عملکردشان کاملا مشهود است.

0 comments:

ارسال یک نظر