نامه مادر عماد بهاور در روز تولد فرزندش؛ دعا می‌کنم زمان قضاوت در مورد تو، خداوند را شاهد قرار دهند

مادر عماد بهاور رییس دربند شاخه جوانان نهضت آزادی ایران، به مناسبت سالگرد تولد پسرش نامه‌ای خطاب به وی نوشته است.

بنا به گزارش‌های رسیده به جرس، مادر بهاور در نامه‌اش ضمن شرح روحیه آرام پسرش می‌نویسد: از خدا می‌خواهم به من قدرت دهد تا به جای نفرین، دعا کنم که زمان قضاوت در مورد تو، خداوند را شاهد قرار دهند.

عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران ایران و عضو هسته مرکزی "پویش حمایت از خاتمی و موسوی" (موج سوم) است که هفتم خرداد ۱۳۸۸ توسط دادگاه انقلاب بازداشت و اتهام وی توسط یک مقام قضایی تبلیغ علیه نظام عنوان شد.

وی پس از ۹۶ ساعت آزاد شد، اما پس از اعلام نتایج انتخابات دستگیر و به گفته وبگاه موج سبز، تحت فشارهای روانی برای اقرار تلویزیونی قرار گرفت. بهاور روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه پس از تحمل ۴۶ روز زندان انفرادی از زندان آزاد شد اما در ۱۶ اسفند همان سال، در حالی كه به دادگاه انقلاب برای آخرین دفاعیات احضار شده بود، بازداشت شد.

متن کامل مادر عماد بهاور به این شرح است:

عماد عزیزم!

امروز هشتم تیر ماه روز تولدت است، امسال دومین سال است که روز تولدت را در بند می‌گذرانی، امشب در تنهایی بی اختیار سی و یک سال زندگیت را مرور می‌کردم...

تولد تو سال انقلاب بود، سال 57، از قبل از تولدت همراه من در شکل گیری انقلاب حضور داشتی، آن موقع نمی‌دانستم که چرا اسم تو را عماد گذاشتم ولی حالا می فهمم، احساس کرده بودم که آدمی استوار و قوی خواهی شد.

هنوز خوب صحبت کردن را یاد نگرفته بودی که شعار انقلابی را بیان می کردی، به جای خمینی ای امام، خمینی ای عماد می گفتی و همه می خندیدند!

هنوز خیلی کوچک بودی که جنگ شروع شد و من به عنوان یک پرستار مجبور بودم وقتم را صرف مجروحین جنگی و آموزش پرستاران کنم، تو نیز روزت را خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ بودی که بیشتر از من خاطره دوران کودکیت را بیاد دارند و حالا قران به دست برایت دعا می کنند.

وقتی به مدرسه رفتی احساس کردم بچه خود ساخته‌ای هستی، خودت تکالیفت را انجام می دادی، زمان به سرعت می گذشت و تو بزرگ و بزرگتر شدی، بسیار بچه آرام، باهوش و سربه زیری بودی.

تو راهنمایی بودی و من کارشناسی ارشد می خواندم، مدرسه ات در کنار دانشکده محل کار و تحصیلم بود، از مدرسه راه طولانی را پیاده بدون اینکه هیچگونه تغییر مسیری در طول راه بدهی به منزل می آمدی، پس از راهنمایی چون در گروه بچه زرنگ‌ها بودی و آن موقع همه بچه زرنگ‌ها رشته ریاضی را انتخاب می‌کردند تو هم به رشته ریاضی رفتی ، در دوره دبیرستان علاقه به ریاضی نشان نمی‌دادی، کم کم متوجه شدم تمایل به نوشتن داری تا ریاضی حل کردن، علاقه به مقاله‌های سیاسی و اجتماعی و نوشتن از همان زمان شروع شد و هر چقدر می گذشت علاقه ات بیشتر می شد ولی چاره ای نبود در رشته ریاضی بودی و مهندسی صنایع دانشگاه یزد قبول شدی و به یزد رفتی و من وقتی به خود آمدم که غرق سیاست شده بودی، چه علاقه ای و چه عشقی به پیشرفت و مطالعه داشتی، دیگر نوشته هایت را نمی‌فهمیدم و حالا دیگر تو می دانستی که چه می خواهی!

غرق شور و اشتیاق به یادگیری و نوشتن بودی، همزمان عشق به مریم زندگی ات را تکمیل کرد و حالا فرصت داشتی رشته مورد علاقه ات علوم سیاسی را انتخاب کنی و چقدر خوشحال شدی وقتی در این رشته برای کارشناسی ارشد قبول شدی، استادان دانشگاه مازندران واقعا به تو افتخار می کردند و تو را یک استاد می دانستند ولی چه شد زمانی که تمام وقت زندگی ات را صرف نوشتن پایان نامه کردی و پایان نامه ات را تحویل اساتید دانشگاه دادی به جای جلسه دفاع از پایان نامه در دانشگاه، باید نزد بازجویان از نوشته‌هایت دفاع می کردی که نوشته هایت فقط در جهت پیشرفت و شکوفایی مملکت بود و نه بر خلاف نظام.

امروز وقتی پرینت اتهاماتت را که در زندان به دستت داده بودند برایم می خواندی خیلی تعجب کردم.

خدای من! یکی از اتهاماتت اختلال در نظم و آسایش عمومی بود!؟

کاش مرا به دادگاه‌ات راه می دادند و اجازه سخن گفتن داشتم تا فریاد بزنم و بگویم پسرمن در طول عمرش هرگز آزارش به یک مورچه هم نرسیده!

واقعاً به شهادت چه کسانی این اتهام به او وارد شده است؟

هرکس حتی اگر چند دقیقه با او صحبت کند می فهمد که او چه صاحب شخصیت آرام و با ادبی است ، آنگاه نوشته هایش چطور در نظم و آسایش عمومی اختلال ایجاد کرده...؟!

ساعت از نیمه شب هم گذشته، اشکهایم چندین بار کاغذها را خیس کرده...

طاقت دوری ات برایم خیلی سخت شده...

از خدا می خواهم خودش تو را حفظ کند!

از خدا می خواهم به من صبر و تحمل دهد تا این زمان را سپری کنم!

از خدا می خواهم به من قدرت دهد تا به جای نفرین، دعا کنم که زمان قضاوت در مورد تو خداوند را شاهد قرار دهند!

0 comments:

ارسال یک نظر