شادی دروغین رهبر!

مصطفی کرباسیان -

 

دیکتاتورها را اگر چه از جهاتی همه مثل همند اما تفاوتهای فردی‌شان نیز مهم است. رهبر کنونی حکومت اسلامی وقتی که در نماز جمعه 29 خرداد صادقانه  سخن  نگفت و در این عدم صداقت خیلی ماهر نبود و نتوانست مانع از تغییر لحن خود شود و نشان داد که خودش فهمیده است که دارد درباره‌ی انتخابات راست نمی‌گوید، ممارست در دروغگویی را آغاز کرد. بعد از این گفته های ناراستین که از گلوی خودش هم به سختی پایین رفت، او نمایش دروغین گریه در پیشگاه امام زمان را بازی کرد که البته کسی این نمایش را هم چندان باور نکرد؛ مگر همان بزهای اخفش تربیت شده! او البته نمی‌دانست که آن دروغگویی و این فریبکاری نقطه‌ی آغازی برای سلسله‌ای از دروغگویی‌ها و فریبکاری‌ها خواهد شد. حالا او بتدریج در حال کسب مهارت در دروغگویی و فریبکاری است. طبیعتا هشت ماه آزگار دروغگویی و فریبکاری مدت زیادی برای حرفه‌ای شدن است. مسؤول سازمان استخبارات صدام حسین یادتان هست که چسان دروغ‌های عجیب و غریب می‌گفت. حالا رهبر جمهوری اسلامی و همه‌ی نهادهای تحت نظرش با هم در حال دروغگویی و فریبکاریند. او در پیام 22 بهمن 1388 خود گفته است که میلیونها ایرانی در تایید رژیم او وارد خیابان‌ها شده اند.

 

     اما جالب این است که وقتی اخبار ساعت ده و نیم شب از شبکه دوم پخش شد با گوشهای خودم از همان چند لحظه‌ی شعار دادن مردم، ناهماهنگی در شعار دادن را دریافتم و حتی دو بار صدای مرگ بر دیکتاتور سبزها را در پای سخنان احمدی‌نژاد شنیدم. تلویزیون نتوانست بیش از این سخنان رئیس دولت انتصابی و تقلبی را پخش کند. نزدیک یکماه است که تمام نیروهای نظامی آماده باش بوده اند و تمام پادگانهای بسیج و سپاه دیروز در میدانها و خیابانها و پارکهای مهم و بر روی موتور سیکلتها بوده اند و دائم مانور می‌دادند و سلاحشان را به رخ مردم کشیده اند. بزرگداشت 22 بهمن در زیر وحشت حکومت از مردم و با زور باتوم و سرنیزه و اسلحه و رگبار هوایی و بازداشت برگزار شد و آنوقت رهبر پیام شادی و پیروزی ارسال کرده است! راستی موضوع چیست؟

 

     اگر خوب توجه کنید در این هشت ماه رهبر دائم و به بهانه‌های مختلف سخن گفته است. او یکسره در حال نمایش قدرت و تهدید یا نصیحت از موضع پیشوا بوده است. برنامه‌ی سخنرانی مداوم و حضور مکرر در تلویزیون و اخبار برنامه‌ریزی شده تلاش کرده است حکومت جمهوری اسلامی را قدرتمند و بدون مشکل معرفی کند و استحکام آن را در مقابل نیروهای مخالف به نمایش بگذارد و هیچگونه عقب‌نشینی یا ضعف از خود نشان ندهد. این یک برنامه‌ی حساب شده است. ما طبیعتا از این پس نیز انتظار داریم او یکسره در تلویزیون حضور پیدا کند و دائما سخنرانی کند و درباره‌ی دشمن و دشمن و دشمن سخن بگوید.

 

     اما خامنه‌ای برخلاف دیکتاتورهای خشک مغزی چون صدام حسین است. صدام حسین حقیقتا متوهم بود و اوضاع را درست نمی‌دید. بعد از فراغت از جنگ با ایران به کویت حمله کرد و سپس خواست با آمریکا بجنگد و در آخر کار نیز مثل موش در سوراخی خزید. رهبر جمهوری اسلامی شرایط را کم و بیش درک می‌کند و خوب سخن می‌گوید و حتی از دایره‌ی واژگانی خوبی نیز برخوردار است. مشکل اصلی او که سبب سیه شدن روزگارش شده است نیز همین درک و فهم قابل توجه است. او اکنون دریافته است که در راه بی‌برگشتی گام برداشته است. او اکنون شبهای هولناکی را پشت سر می‌نهد. دیگر نه تنها همه چیز بر وفق مراد نیست بلکه اوضاع دارد آرام‌آرام از کنترلش خارج می‌شود. از بیرون مردم ناراضی و از درون جریان موریانه‌وار احمدی نژادیسم که در حال تحلیل بردن تمام قواعد نهادی شده‌ی عرصه‌ی سیاست و مدیریت در نظام جمهوری اسلامی است و رهبر نیز به خاطر تمکینهای قبلیش اکنون نیز باید تمکین کند و به آنچه این جریان تحمیل می‌کند تن دهد. از خارج نیز تشدید تحریم‌ها و فروپاشی اقتصاد حکومت اسلامی را هر چه بیشتر ناکارآمد می‌کند و هیچ برای چنین حکومتی بدتر از ناکارآمدی نیست.

 

    او خوب می‌داند که نمایش کارآمدی از طریق به رخ کشیدن پیشرفت در صنایع فضایی همیشه جوابگو نخواهد بود و پس از مدتی بی‌اثر خواهد شد. سال جدید در حال فرارسیدن است. او امسال را می‌خواهد چه بنامد: لابد سال اقتدار و عزت! و این یعنی نعل وارونه زدن که در این هشت ماه او اینکار را تمرین کرده است و در آن خبره شده است. سال جدید و فروپاشی اقتصادی و دعوای بی‌نتیجه‌ی دولت و مجلس بر سر توجیه ناکارآمدی نظام در حل مسائل اقتصادی.

 

     اما سبزها کمربندتان را محکم ببندید و هر چه بیشتر به گفتگوی با هم بپردازید و مترصد فرصت باشید. راه سبز راه شکیبایی و فرصت‌طلبی و استمرار و پشتکار و مقاومت‌های حداقلی است. سبزها باید آرام‌آرام اتحاد پنهان و نامرئی را تمرین کنند. اتحاد نامرئی یعنی انجام و یا عدم انجام یک اقدام معین: مثلا خاموش کردن تلویزیون در دوره‌ی زمانی معین، شعارنویسی در سطح شهر در طول یک هفته‌ی معین، پخش نمادهای جنبش سبز در سراسر جامعه در طول یک یا دو روز معین، پوشیدن لباس‌های سبز رنگ در روزهایی معین (چون حکومت نمی‌تواند برای همه سبزها پلیس بگذارد) و اقداماتی از این قبیل که سبزها را در مدتی که حضور خیابانی ندارد به هم متصل خواهد کرد و این چنین اقداماتی در تداوم راه بسیار مثمر ثمر خواهد بود. در ضمن سبزها باید بسیار بخوانند و بسیار گفتگو کنند؛ درباره تاریخ و درباره سیاست و درباره‌ی چگونه سبز بودن و سبز ماندن.

 

     ما به آینده می‌نگریم. والله مع الصابرین. فردا از آن جنبش سبز است .

0 comments:

ارسال یک نظر