دلائل بازداشت دکتر ابراهیم یزدی

عبدالعلى بازرگان

جنبش راه سبز (جرس)

تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۸۸

 

۱ــ در حالی‌ که حاکمیت فعالیت نهضت آزادی را متوقف کرده، اعضای آنرا دستگیر یا تحت فشار‌های امنیتی، پلیسی‌ قرار داده و کلیه امکانات آنرا سلب نموده است، چرا دبیر کل آنرا دستگیر می‌کند؟

طی‌ ۳۱ سال گذشته، با وجودی که نهضت آزادی و شخص دکتر یزدی بارها مواضعی قاطع در برابر سیاست‌ها و عملکرد حاکمیت اتخاذ کرده بودند، مسئولان یا از دستگیری دکتر یزدی خودداری می‌‌كردند و یا به زودی او را آزاد می‌ساختند.

واقعیت این است که حاکمیت و دستگاه ها‌ی امنیتی آن به خوبی‌ از سوابق کم نظیر دکتر یزدی آگاهند و تا همین زمان اخیر نمی‌‌توانستند دستگیری او را توجیه کنند. حاکمیت به خوبی می‌‌دانست دکتر یزدی فعالیت‌های اسلامی خود را از سال‌های دهه ۱۳۲۰، یعنی‌ ۶۰ سال پیش، از زمان دانش آموزی و دانشجویی در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران و تاسیس انجمن‌های اسلامی دانشجویان آغاز کرده و در سال های قبل از کودتای ۲۸ مرداد، در دفاع از دولت دکتر مصدق، سپس در نهضت مقاومت ملی‌ فعالیت داشته است. علاوه برآن، دكتر یزدی از سال ۱۳۲۸ در آمریکا و اروپا، در تاسیس، مدیریت و توسعه انجمن های اسلامی دانشجوئی در آمریكا و كانادا، جبهه ملی‌ و نهضت آزادی خارج از کشور نقش موثر و اساسی ‌ایفا نموده است.

حاکمیت به خوبی‌ می‌‌داند که دکتر یزدی نماینده آیت ‌الله خمینی در خارج از کشور و از نزدیکترین مشاوران و همراهان ایشان در جریان انقلاب و در سفر به فرانسه (نوفل لوشاتو) و سپس به ایران بوده و به همین علت مورد انتقاد‌ها، اتهامات و حملات ناجوان‌مردانه گروه‌های چپ و راست قرار گرفته است. حاکمیت به خوبی‌ می‌‌داند که دکتر یزدی شخصیتی مستقل، متفکر، اهل علم و تحقیق، دارای مدارج عالی‌ تحصیلی‌ از دانشگاه تهران و دانشگاه‌های معتبر خارجی‌ و از شخصیت‌هایی‌ است که عمر خود را در راه اسلام، آزادی و عدالت صرف کرده و طی بیش از پنجاه سال گذشته، در چهار چوب قانون و اصول اخلاقی‌ با نظام استبدادی و سلطنتی از یک سو، و مارکسیسم و التقاط فكری از سوی دیگر، مبارزه منطقی، اصولی و سازمانی کرده است.

حاکمیت به خوبی‌ می‌داند که دکتر یزدی پس از پیروزی انقلاب نیز همان مشی‌ سیاسی قبل، یعنی‌ مبارزه و تلاش برای حفظ ارزش‌ها‌ی راستین اسلامی و دفاع از حقوق و آزادی‌ها‌ی ملت در چهارچوب قانون اساسی‌ را ادامه داده و در تمام این مراحل راهنما و تکیه گاه او ایمان به خداوند و حقیقت بوده است.

پس چرا حاکمیت در این مقطع حساس او را بازداشت می‌کند!؟

 

۲ــ حاکمیت ایران خود را حق کامل می‌داند و هرگونه خطا و انحراف و نقض قانون و تجاوز به حقوق مردم از ناحیه وابستگان به خود را کم اهمیت یا قابل اغماض تلقی می‌كند و به رغم ضرورت پاسخ‌گوئی حاكمان در برابر ملت و به رسمیت شناختن حق مردم در انتقاد از مسئولان، در راستای ایفای فریضه امر به معروف و نهی از منكر، می‌پندارد عملکرد و قدرت او باید مصون از انتقاد و ایراد باشد!؟ گناه اصلی دكتر یزدی، دقیقا همین ناباوری ایشان نسبت به مصونیت حاكمان از انتقاد و اعراض است!!

دكتر یزدی یکبار در سال ۱۳٨۰ و بار دیگر در تیر ماه ساله گذشته بازداشت شد که نخستین بار با مداخله رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی و بار دوم به علت بیماری و انعکاس جهانی‌ آن، در ظرف مدت کوتاهی‌ آزاد گردید.

شرایط جدید سیاسی کشور و توسعه موج اعتراضات مردمی، پس از انتخابات خرداد ماه اخیر، حساسیت‌ حاکمیت را به شدت افزایش داده و دستگیری ایشان را نیز توجیه پذیر نموده است.

به نظر می‌رسد دو موضوع حساسیت حاکمیت نسبت به ایشان را شدت بخشیده است؛ یکی‌ پیشنهاد نهضت آزادی در نظارت بین‌المللی بر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، و دیگری پیشنهاد بازگشت به قانون اساسی‌ نخستین (که فاقد اصل ولایت فقیه بوده و توسط دولت موقت تهیه گردید و به تصویب شورای انقلاب نیز رسیده بود.)

با متوقف ساختن نهضت آزادی، حاکمیت انتظار نداشت کوچکترین اظهار نظر و انتقادی از جانب این جمعیت و دکتر یزدی شنیده شود. اما ایشان به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته شده از طرف خبرگزاری‌ها و روزنامه‌نگاران متعدد مورد سوال واقع می‌‌شد و مصاحبه‌های او از طریق رسانه‌های جهانی‌ منعکس می‌‌گردید. هرچند این مصاحبه‌ها تماما در چهارچوب منافع ملی‌ و وفاق عمومی صورت می‌‌پذیرفت، ولی‌ با خوسته‌ حاکمیت در "سکوت کامل نهضت آزادی"، سازگاری نداشت. به خصوص مصاحبه‌ها‌ی او درباره بحران‌ها و مسائل اقتصادی و سیاسی، حساسیت حاکمیت را به شدت افزایش می‌داد. به این ترتیب با سخت‌تر شدن معضلات سیاسی، دستگیری او برای حاکمیت قابل توجیه گردید، بدون آنكه بیندیشد با این كار بر بحران‌ها می‌افزاید.

 

۳ــ با توجیه به سوابق دکتر یزدی و علل بازداشت او، این سوال مطرح میشود که چه باید کرد؟... با توجه به آنچه گذشت، به نظر می‌رسد دفاع از دکتر یزدی یک وظیفه اخلاقی‌ و اجتماعی است.

در سال‌های پس از انقلاب كه نارضایتی مردم با مشاهده انحرافات حاکمیت از اصول اولیه انقلاب تشدید می‌شد، برخی از مخالفین چپ و راست، به ویژه گروه‌های سلطنت‌طلب، دكتر یزدی را به علت نزدیکی با آقای خمینی، مورد اتهامات بی‌اساسی، از جمله محاكمه و اعدام كسانی مثل خسرو داد و رحیمی قرار می‌دادند، در حالی كه اگر ایستادگی و مخالفت ایشان با خلخالی و طرح شكایت به آقای خمینی و مداخله مستقیم ایشان نبود، در همان شب زمستانی بهمن ۱۳۵۷ خلخالی تصمیم گرفته بود حدود چهل نفر از وزرای سابق و فرماندهان ارتش را اعدام كند!! كسانی كه خاطرات خلخالی را خوانده‌اند، به خوبی خشم او را از ممانعت مهندس بازرگان و دكتر یزدی از اعدام‌های بی‌رویه او به خاطر دارند. دكتر یزدی نه تنها كوچكترین مشاركتی در این اعدام‌ها نداشت، بلكه از همان آغاز صف خود را از این شیوه‌های خودسرانه خلاف قانون جدا كرد.

نخستین باری که جوانان احساساتی‌ برای اشغال سفارت آمریکا به آن حمله کردند، دكتر یزدی به عنوان وزیر امور خارجه در محل حضور پیدا کرد و به غائله پایان داد. پس از استعفای دولت موقت نیز با وجود اصرار مرحوم سید احمد خمینی، برای ترك نهضت آزادی و زنده‌یاد مهندس بازرگان و پیوستن به خط امام و روحانیت حاكم، حاضر به همكاری با آنها نشد و به راه خود در دفاع از حاكمیت ملت و حقوق اساسی مردم ادامه داد و به همین جرم! از همان زمان مطرود این جناح نیز واقع شد.

تاسیس و راه اندازی روزنامه میزان در اوائل سال ۵۹ و مقالات انتقادی دکتر یزدی در آن دوران، همراه با مقالات مهندس بازرگان، از جمله اسنادی است که نشان می‌دهد دکتر یزدی از همان ابتدای انقلاب در کنار مردم برای آزادی و دمکراسی و حاكمیت ارزش‌های راستین اسلام و انسانیت تلاش کرده و این خط مشی‌ را بدون لحظه‌ای تردید و توقف طی‌ ۳۱ سال گذشته همچنان ادامه داده است.

دکتر یزدی در ادامه کار طالقانی، بازرگان و شریعتی‌، برای ارائه اسلامی دور از خرافه و تعصب جاهلانه و سازگار با آزادی و اندیشه و علم کوشید و تجربه ارزنده‌ای برای نسل جدید به یادگار گذاشت.

دکتر یزدی تحصیلات تخصصی خود را در رشته داروسازی در دانشگاه تهران به انجام رسانید و سپس دكترای خود را در رشته ژنتیک از یکی‌ از دانشگاه‌های معتبر آمریکا اخذ نمود و به زودی در رده پژوهشگرن موفق رشته تخصصی خود در آمریکا قرار گرفت. با این حال، علاقه به سرنوشت سیاسی و اجتماعی کشور و خدمت به رشد و توسعه همه جانبه آن، او را ازاقامت در خارج و اكتفا كردن به زندگی‌ صرفاً دانشگاهی و آکادمیک بازداشت و به میهن خود مراجعت كرد. در ایران ماند و سختی‌ها و فشارهای حاکمیت را به جان پذیرفت و در این دوران با انتشار صد‌ها مقاله، مصاحبه و سخنرانی‌، و تالیف کتاب‌های متعدد در باب مسائل ایران و موضوعات علمی‌، سعی‌ در آگاهی‌ بخشی و توسعه سیاسی، اخلاقی‌ و علمی‌ ملت ایران به ویژه نسل جوان نموده است.

دکتر یزدی كه قبل از انقلاب مستمرا مورد تعقیب ساواک بود، پس از انقلاب نیز، به‌ویژه در سال‌های اخیر به‌ شدت مورد خصومت وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی قرار گرفته است. دستگیری او در بحران اخیر، در حالی‌ صورت می‌گیرد که هم مشکلات ناشی‌ از کهولت درسن ۷۸ سالگی او را رنج می‌دهد، و هم جراحی ناشی از بیماری سرطان، نیازمندی او را به مراقبت‌های مستمر پزشکی‌ و محیط بهداشتی شدت می‌بخشد.

اینکه جمهوری اسلامی از بازداشت دکتر یزدی چه قصد و هدفی‌ را دنبال می‌کند، خود باید پاسخگوی آن در برابر خدا و خلق باشد. ولی‌ وظیفه ما به پاس بیش از شصت سال خدمت و تلاش صادقانه او در راه آزادی و عدالت، اعتراض به بازداشت و استمداد از شخصیت‌ها و سازمان‌های بین المللی، به صورت فردی و جمعی،‌ است. باشد تا با تاسیس ستادی برای آزادی ایشان و سایر زندانیان سیاسی، گامی در جهت دفاع از آزادگان میهن خود برداریم.

 

0 comments:

ارسال یک نظر