فراخوان 40 میلیون ایرانی برای رفراندوم سرنوشت

http://sohrabestann.blogspot.com/2010/01/40.html


جنبش سبز به مرحله ای رسیده است که باید با اتکا بر تمام ظرفیت های خود و حفظ اعتماد به نفس، نقش راهگشایی سیاسی خود را بر عهده گیرد. فراخوان رفراندوم مردمی 40 میلیون ایرانی در داخل و خارج از کشور، امری بسیار بزرگ و دشوار ولی انجام شدنی است. شور و نشاط و انگیزه در خور توجه آحاد مردم ایران، این ناممکن را ممکن خواهد نمود.
حکومت در 6 ماه گذشته نشان داده که از برانگیختن مردم و کشانیدن آنها به خیابانها عاجز مانده است. حتی این ایده که با سناریوی پاره کردن عکس و توهین به مقدسات بتوانند سبب تحریک مردم شوند نیز شکست خورد. تجمع 9 دیماه در میدان انقلاب نیز در شرایطی که آخرین بقایای ابهت حکومت در روز عاشورا از بین رفته بود، بنا به تصمیم رهبری بعنوان یک چاره فوری برای تجدید روحیه حکومت در نظر گرفته شد و آمار آن از 2.5 میلیون توسط علم الهدا به 3.5 میلیون توسط وزارت کشور و پس از آن به 4 میلیون نفر توسط روزنامه کیهان افزایش پیدا کرد و سرانجام توسط خود خامنه ای در سخنرانی 19 دی به دهها میلیون نفر ارتقاء یافت تا از ضمیر نهان حکومت خبر دهد که تا چه حد از این رویگردانی مردم برآشفته اند، مردمی که دیگر فریب تبلیغات حاکمان را نمی خورند. کل مساحت تجمع 9 دی، در خوش بینانه ترین حالت 120 هزار متر مربع بود و با اندکی شعور می توان فهمید که در چنین فضایی چند هزار نفر را می توان جای داد.
حتی سخنانی که توسط سردار نقدی عراقی پرتاب شد مبنی بر اینکه مسئولین مانع از آمدن میلیونها کفن پوش از شهرستانها به تهران شدند، همچنان حکایت تلخ رؤیاهای محقق نشده و نقشه های بر آب رفته آقایان است.
از طرفی بنا به ادعای سران حکومت، نیروی انتظامی 8 ماه است که کف خیابانها است و علاوه بر خستگی جسمی و فرسودگی روحی، از معلق زدنهای جدید حکومت و احضار و بازجوئی فرماندهان این نیرو بشدت بستوه آمده و عصبی و مأیوس است. خودزنی ها، گزارشات ویژه، انتقاد از خود رادیو و تلویزیونی، استعفاء ها و قهر کردن ها، متهم کردن یکدیگر، دعوت به صبر و خودداری از اقدامات خودسرانه و دهها رویکرد جدید حکومت نیز بیشتر از آنکه نشان از داشتن برنامه ای روشن داشته باشد، حکایت از سردرگمی و تشدید اختلافات داخلی حکومت دارد.
استراتژی روز حکومت این است که به هر وسیله ممکن و با دادن امتیازات، بتواند وضعیت را تا قبل از 22 بهمن، به وضعیت قبل از 30 خرداد برگرداند، مقطعی که مطالبات مردم در حد اعتراض به نتیجه انتخابات بود. در بین نزدیکان به حکومت از قول رهبر نقل می شود که : «ایشان می گویند اگر شرایط به قبل از 30 خرداد برگشته و مطالبات مخالفان فقط در حد نتیجه انتخابات باشد، می توان در مورد آن فکری کرد و چاره ای اندیشید، ولی با شرایط فعلی که هدف معترضان براندازی کل حکومت است، ما چاره ای جز مقابله و برخورد قاطع نداریم» و این اشاره رهبری این امید را در طیف معتدل حکومت ایجاد نموده که اگر بتوانند نظر رهبر را تأمین نموده و سطح مطالبات مردم را در حد احمدی نژاد کاهش دهند، آنگاه رهبر نسبت به کنار گذاشتن احمدی نژاد انعطاف نشان داده و بحران برطرف خواهد شد.
با این تحلیل خامنه ای که عزل احمدی نژاد در شرایط فعلی هیچ اثری بر خاموش کردن اعتراضات نخواهد داشت نمی توان مخالفت کرد، ولی اینکه رهبر فکر می کند بتواند بخشی از تاریخ را قیچی کرده و اوضاع را به قبل از 30 خرداد برگرداند، به روزهایی که شعار مردم فقط سکوت بود و حداکثر اینکه رای من کجاست و هنوز کسی مرگ بر دیکتاتور نگفته بود، آرزویی برآورده نشدنی است. حتی یک لحظه از تاریخ را نمی توان حذف کرد، تاریخ همانند کتاب یا فیلم نیست که توسط ممیزی حکومت بُرش خورده و حذف و اضافه شود.
مشکل حکومت این است که همه ناچارند همچون میمون از حرکات رهبر تقلید و گفته های وی را تکرار کنند. فعلاً آخرین دستور این است که همه بگویند:

- اعتراضات مردم نسبت به نتیجه انتخابات باید شنیده می شد.
- تا قبل از 30 خرداد مردم معترض در خیابانها بودند و بعد از آن اغتشاشگران کنترل اعتراضات را بدست گرفتند.
- باید حساب مردم را از اغتشاشگران و ساختارشکنان جدا کرد.
- این دعوا، دعوایی بین موسوی و کروبی با احمدی نژاد است که هر دو طرف هم دارای اشتباهاتی هستند و اگر قرار بر رسیدگی باشد باید به خطاهای هر دو رسیدگی کرد.
- باید به مردم عادی که اعتراض دارند اجازه ابراز نظر داده و همزمان با اغتشاشگران و عوامل بیگانه بشدت برخورد نمود.
- سازمان قضائی نیروهای مسلح با قاطعیت به تخلفات نیروهای انتظامی و نظامی رسیدگی کرده و متخلفین را مجازات می کند، زیرا این تخلفات را خودسرانه انجام داده و دستوری برای آن نداشته اند.
- همه فجایع پس از انتخابات فقط محدود به کهریزک است که آنهم توسط افراد معدودی در قوه
قضائیه و نیروی انتظامی انجام شده و تمام تلاش رهبر بر جلوگیری از این فجایع بوده است.

با اندکی دقت ملاحظه می شود که همه تلاش برای تقلیل جنبش سبز در حد تقابل با احمدی نژاد و بیرون کشیدن عبای رهبری از زیر پای مردم است. قرار است احمدی نژاد و رهبران حنبش سبز بعنوان دو طرف بازیگوشی که شیطنت کرده و مملکت را بهم ریخته و ایجاد بحران نموده اند معرفی شده و پس از جا افتادن سناریو، ناگهان رهبر در حالیکه شمشیر عدالت را در دست دارد، سوار بر اسبی سفید از راه رسیده و با کرامات ملکوتی خود هر دو طرف را گوشمالی داده و عدالت و آرامش را برقرار نماید.
ولی آیا براستی راهی برای نجات عبای رهبری وجود دارد؟
واقعیت این است که محدوده نفوذ حکومت از چارچوب حکومت فراتر نرفته و کمترین اثری بر مردم نخواهد داشت. در سناریوی جدید هم هر کاری بکنند در حق خودشان کرده اند و فقط منفعت آن به مردم خواهد رسید. مردم در هفته پس از انتخابات فقط به نتیجه انتخابات معترض بودند ولی این رهبر بود که بر روی مردم اسلحه کشید و فرمان کشتار صادر کرد. جنایات روز عاشورا نیز بعنوان بزرگترین لکه ننگ یک حاکم در تاریخ این کشور، بر پیشانی خامنه ای و در تاریخ ایران ثبت شده است.
عملکرد سناریوی جدید حکومت سبب شدت یافتن اختلافات داخلی خود حکومت و دلسردی بیشتر نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی گردیده و حقایق بسیاری را نیز برای قلیل هواداران باقیمانده حکومت روشن خواهد کرد.

وظیفه تاریخی جنبش سبز
شک نیست که هر یک روز بقای بیشتر این حکومت، نتیجه ای بجز بیعدالتی و ظلم، و چپاول ثروتهای ملی و عقبگرد کردن کشور نخواهد داشت. جمهوری اسلامی هر یک روزی که بیشتر دوام داشته باشد مرتکب جنایات افزونتری خواهد شد.
برای نجات میهن و بمنظور پایان دادن به استبداد و دیکتاتوری، ما این توان و قدرت را داریم که دست بدست یکدیگر داده و حکومت را به مصاف سرنوشت فراخوانیم. ما می توانیم به تمام ملتهای دنیا اعلام نمائیم که قصد داریم بزرگترین حضور مردمی تاریخ معاصر را برای دفاع از آزادی و دموکراسی با حضور 40 میلیون ایرانی برگزار نمائیم. راهپیمائی ما با سکوت و بدون هرگونه شعاری خواهد بود و تنها خواسته مردم در این راهپیمائی تاریخی «نه» گفتن به نظام حاکم است. حکومت اجازه نخواهد داشت نیروی نظامی و انتظامی به خیابانها بیاورد و نظم راهپیمائی توسط جوانان داوطلب با بازوبند سبز برقرار خواهد شد. ساعت شروع و خاتمه راهپیمائی مشخص بوده و ما بجز راهپیمائی سکوت، هدف دیگری نداشته و بلافاصله پس از اتمام ساعت مقرر، همه مردم به خانه هایشان بازخواهند گشت.
رفراندومی بسیار آرام و صلح آمیز و با تضمین اینکه هیچ خطری در این روز حکومت را تهدید نخواهد کرد.
جنبش سبز مایل است به همه افکار عمومی دنیا و به همه نهادها و سازمانهای بین المللی رسماً اعلام نماید که خواستار رفراندوم 40 میلیون نفری در روز 22 بهمن است و حکومت جمهوری اسلامی که ادعا دارد حکومتی مردمی است، وظیفه دارد بدون هیچگونه قید و شرطی با این ابراز نظر عمومی موافقت نماید. ما بدنبال فتح سنگرهای حکومت و جنگ خیابانی نیستیم و مایلیم بسیار انسانی و صلح جویانه به خیابانها آمده و با سکوت خود ابراز نظر نمائیم.
حکومت با چه توجیهی می تواند از یک راهپیمائی آرام سکوت جلوگیری نماید؟ آیا مایل است در انظار جهانیان، بجای پذیرش راه حلهای دموکراتیک و بشردوستانه، دست به خشونت زده و حمام خون براه بیاندازد؟
ما در عاشورا نشان دادیم که در مقابل گلوله و سرکوب کوتاه نیامده و با دست خالی در برابر استبداد می ایستیم. روز 22 بهمن هم پرشمار و مصمم خواهیم آمد. انتخاب بین یک راهپیمائی آرام و بدون شعار و یا احیاناً گزینه نامطلوب دیگری، در اختیار حکومت است. ما در هر صورت خواهیم آمد. ما فقط طالب این هستیم که تعداد واقعی معترضین به روشها و رفتارهای حکومت را روشن نمائیم و تنها جائی که امکان تقلب و دخالت حکومت در کم و زیاد کردن آمار وجود ندارد، خیابانها و موج زنده مردمی است که داوطلبانه و آگاهانه راه خود را انتخاب کرده اند.
عرف بشری و قوانین بین المللی و اخلاقیات جامعه ما، دفاع از خود را خشونت نمی داند. چنانچه دزد یا جنایتکاری به انسان حمله کند و فرد برای رفع تهاجم از خود دفاع نماید می توان آنرا خشونت نامید؟ هیچ عقل سلیمی قبول نمی کند که انسان حق دفاع از خودش را نداشته باشد.
توقع جنبش سبز این است که پس از اعلام فراخوان 40 میلیون نفری برای 22 بهمن، تا قبل از فرا رسیدن ماه بهمن، حکومت، روشن و واضح و بدون ابهام، اعلام رسمی نماید که آیا با راهپیمائی صلح آمیز مردم ایران همکاری خواهد نمود، که در این صورت ما ضمن استقبال از عقلانیت حکومت، به تشکیل کمیته های انتظامات برای برقراری نظم کامل راهپیمائی 22 بهمن مشغول خواهیم شد، یا اینکه خدای ناکرده نیت سوئی در ذهن داشته و مردم ناچار خواهند بود خود را برای دفاع در برابر خشونت و وحشیگری حکومت آماده نمایند.

0 comments:

ارسال یک نظر