نامه قدیانی؛ یک نقطه عطف

مرتضی کاظمیان

مکتوب شفاف آقای قدیانی برخلاف نامه‌های نوری‌زاد، «تعارف» و «مجامله» را به کنار نهاده و با خیال راحت با یک «دیکتاتور» سخن می‌گوید.

مکتوب آزاده‌ی سبز، آقای ابوالفضل قدیانی به‌مثابه‌ی نقطه عطفی در تحولات سیاسی ماه‌های اخیر (به‌طور مشخص جنبش سبز) قابل ارزیابی است. در روند حوادث پس از کودتانی انتخاباتی، این نامه یک رویداد منحصر به‌فرد است. نگارنده معتقد است که این نامه سرآغازی در جنبش سبز خواهد شد. خون تازه‌ای در رگ‌های جنبش دموکراسی‌خواهی و حقوق بشرطلبی مردم ایران، با یک مکتوب؛ نبشته‌ای از درون زندان.

دلایل مدعای نگارنده به اختصار چنین است:

ا.این متن، برخلاف نامه‌های شخصیت‌هایی چون دکتر عبدالکریم سروش، از خارج کشور نوشته نشده؛ مکتوب صریح و بی‌پروای مزبور، از درون مرزهای جمهوری اسلامی، و زندان رژیم اقتدارگرا نگاشته و منتشر شده است. ضمن این‌که اغلب مخالفان و منتقدان آشکار استبداد متکی بر ولایت مطلقه فقیه و دیکتاتوری رهبر جمهوری اسلامی در خارج از مرزها، به اپوزیسیون قدیمی جمهوری اسلامی (و نه مخالفان جدید پس از انتخابات نمایشی 88) متعلق‌اند. این‌گونه مکتوب آقای قدیانی، معنایی ویژه می‌یابد.

2.نامه‌ی شجاعانه و صادقانه و حق‌طلبانه‌ی آقای قدیانی، برخلاف مکتوبات شخصیت‌های متعلق به حوزه‌ی گفتمانی اپوزیسیون در داخل ایران (همچون دکتر محمد ملکی یا دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی)، نگاشته‌ی یک فعال سیاسی متعلق به حوزه‌ی شبه‌اپوزیسیون (تا پیش از انتخابات 22خرداد 88) است. آقای قدیانی، ذیل گفتمان نیروهای «خط امام»ی به‌صراحت تمام، نوک تیز پیکان نقدها را متوجه عالی‌ترین شخصیت نظام سیاسی در ایران کرده است.

3.مکتوب تند و انتقادهای شفاف آقای قدیانی برخلاف نامه‌های محمد نوری‌زاد، «تعارف» و «مجامله» را به کنار نهاده، خیال خود و مخاطب را راحت کرده است که با یک «دیکتاتور» سخن می‌گوید. او در نامه‌اش به صراحت از «جرائم رهبری»، «استبداد و خودکامگی رهبری» و مشابهت کردارهای او با قذافی و مبارک می‌نویسد. نویسنده‌ی آزاده و حق‌گو، به‌صراحت از «سلطنت علی خامنه‌ای» می‌گوید و نیازی نمی‌بیند که رهبر جمهوری اسلامی را «آیت الله» خطاب و توصیف کند.

صراحت نامه‌ی قدیانی تا آنجاست که حتی برخی پایگاه‌های خبری-تحلیلی سبز به شکلی معنادار و قابل تأمل از تیتر کردن تعابیر تند وی پرهیز کرده‌اند.

4.آقای قدیانی در هنگامه‌ای این متن را منتشر می‌کند که تمامیت‌خواهان به‌ظاهر خود را در استیلای مطلق بر اوضاع کشور می‌دانند؛ جشن سالگرد «نهم دی» برپا می‌کنند؛ با ارعاب و تهدید و احضارهای دائم مخالفان و فشارهای غیرقانونی و ضدانسانی، تلاش می‌کنند در هفته‌های مانده به انتخابات فرمایشی و نمایشی، «آرامش گورستانی» ایجاد کنند. نامه‌ی این فعال سیاسی قدیمی در چنین زمانه‌ای، بس رعب‌شکن و شورانگیز و امیدآفرین است و خواهد شد.

5.آقای قدیانی متعلق به جمعیتی سیاسی (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) است که در تمام سال‌های پس از انقلاب، در پیوند با حاکمیت سیاسی، و در متن و کنار آن بوده و حداکثر در موقعیت «شبه اپوزیسیون» اقدام کرده است (در دوران اصلاحات و پس از آن تا انتخابات 1388). او، اینک نه تنها همسو با مصطفی تاج‌زاده، بلکه در جایگاهی فراتر از مواضع او نیز، برای نخستین بار با صراحت تمام خطاب به «مستبد امروز ایران» می‌نویسد.

6. مکتوب این زندانی سیاسی جنبش سبز همچنین از این جهت واجد اهمیت ویژه است که او ازجمله زندانیان سیاسی قبل از انقلاب محسوب می‌شود. آقای قدیانی با دفاع از شعارهای انقلاب 57، و ضمن نقد هم‌زمان استبداد شاهنشاهی، به مقایسه‌ی کردارها و خروجی نظام متکی بر رهبری «سلطان جائر» می‌پردازد.
بر این ادله می‌توان افزود؛ اما به اجمال می‌توان تاکید کرد که نامه‌ی آقای ابوالفضل قدیانی با توجه به موارد برشمرده شده، در تاریخ تحولات سیاسی ایران پس از 1388 ماندگار و ثبت و ضبط خواهد شد.

آقای قدیانی با «اصول‌گرایی» حقیقی و مثال‌زدنی، پا به وادی ادبیاتی نهاده که بی‌شک تعارف‌ها و رودروایستی‌های فراوانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. او مرکز ثقل قدرت سیاسی در ایران و رأس هرم حاکمیت را مخاطب و مورد انتقاد صریح و شفاف قرار داده است.

بی‌تردید منتقدان او در داخل کشور، کم نیستند. آنان، قدیانی را مورد نقد قرار خواهند داد که وارد عرصه‌ای «رادیکال» شده که «دوقطبی» ایجاد می‌کند، واجد همراهی تمامی منتقدان وضع موجود نیست و گفتمان غالب سبزها و اصلاح‌طلبان محسوب نمی‌شود. آنان البته باید بپذیرند که این «دوقطبی» را نه قدیانی و نوری‌زاد، که  تمامیت‌خواهان از ماه‌ها پیش‌تر کلید زده و تداوم بخشیده‌اند. چنان‌که گزارش تأسف‌بار کمیسیون اصل 90 مجلس در آستانه‌ی «نهم دی»، آشکارکننده‌ی جلوه‌ای دیگر از این تمامیت‌خواهی مستدام و تحریف حقیقت و تقدیس خشونت توسط اقتدارگرایان و نهادهای در اختیار ایشان است.

مستقل از این، در اکوسیستم سیاسی ایران، همچنان‌که قرار نیست همه «عقاب» باشند، قرار نیست همگان نیز همچون «آهو»ان و «خرگوش»ها ایفای نقش کنند.

بماند که در اختناق و ارعاب و جو سرکوب مسلط، این دست شجاعت‌ها و مردانگی‎ها، نه تنها برای بدنه‌ی اجتماعی حامی و همراه جنبش اعتراضی، که برای برخی شخصیت‌های معنون و قدیمی و پیشکسوت نیز، شورانگیز و امیدآفرین خواهد بود و شد.
ابوالفضل قدیانی به این نتیجه‌ی مشخص رسیده که رهبر جمهوری اسلامی باب «گفت‌وگو» را بسته و با زبان ارعاب و تهدید و خشونت، با «غیرخودی»ها و «بی‌بصیرت»ها سخن می‌گوید. پس اگر قرار بر تحقق «گفت‌وگو»یی است، این، هنگامی صورت خواهد گرفت که حاکمیت اقتدارگرا و متکی بر سلاح و دروغ و فریب و رانت نفت، «جنبش اجتماعی اعتراضی» را در برابر خود، متعین و متحقق و پرقدرت ببیند.

  نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

0 comments:

ارسال یک نظر